بهـشتِ مـن
Відкрити в Telegram
عشق آن است : که یوسف بخورد شلاقی درد تا مغز و سر و جان زلیخا برود:)
Показати більше206 295
Підписники
-30324 години
-1 7717 днів
-7 74130 день
Архів дописів
هربار که بهت نگاه میکنم بیشتر متوجه میشم که مالِ من بودن
چقدر بهت میاد عزیزم🥹😂
اشکالی ندارد…
میگذرد، همیشه میگذرد.
اما نمیدانم، وقتی بگذرد، از من چه باقی میماند.
در
خیالم
با
خیالت
بیخیال
عالمم
تا
که
هستی
در
خیالم،
با
خیالت
خوش
خیال
عالمم
00:09
Відео недоступнеДивитись в Telegram
تا حالا به دوستداشتن دستها دقت کردین؟
1.10 MB
ناگهان میل شدیدی به خزیدن توی تختخواب، پنهان شدن از همهکس و همهچیز، و تا ابد خوابیدن، بر من غلبه کرد.
«هرگز همراهی ندیدم که به اندازهی تنهایی بتواند با انسان همراه شود.»
کتابخوانه نیمهشب - مت هیگ
