عجیب ولی واقعی

کارخانه تولید لباس از پوست مار بوآ @Ajibvalivaghaei

چالشی که مردها برخلاف زن‌ها، نمی‌تونن اون رو انجام بدهند!😁 راستی چرا؟🤔 @Ajibvalivaghaei

دزدی تمیز و قانونی!!! @Ajibvalivaghaei

طریقه متصل کردن گوشی به تلویزیون که ممکنه خیلی از ما تا کنون نمی‌دانستیم..! @Ajibvalivaghaei

هم میهنان: کم نظیرترین متنی که خواهی خواند آنسان که من خواندم و تحت‌تأثیر قرار گرفتم : 🌹 آیا تا کنون نماز درگذشتگان(میت) آئینی ایرانی که از آئین ایرانیان باستان بوده و از اوستا گرفته شده را شنیده یا خوانده بودید؟ 1🌺 ای رهسپار مینو... اکنون تورا به مادرمان زمین می‌سپاریم، به زمینی که از آن زاده شدی، برآن زیستی و درآن خُفتی، تو را بدرود می‌گوییم بدرود! بدرود! بدرود! 2🌺 زندگی‌ات سرشار از فرودها بود و فرازها؛ سرشار از رازها و نیازها، از رنج‌ها و شادی‌ها؛ اما همین که درمیان ما زیستی؛ بخشی از نیکبختی ما بود. از این روی، نامت را، یادت را، مهرت را با خود به خانه برمی‌گردانیم. و کالبد تو را به زمین می‌سپاریم. نامیرا باد یاد تو، مانا باد نام تو؛ تورا ای.......... بدرود می‌گوییم بدرود! بدرود! بدرود! 3🌺 هرزندگی پایانی دارد؛هرآغازی سرانجامی دارد؛ مانند سرانجامِ تو که سرانجام ما نیز خواهد بود. اکنون که تورا بِمادرِ ماندگارمان زمین می‌سپاریم؛ نام تو، یاد تو و مهر تو را درخود نگاه خواهیم داشت.🌺 4🌺 باشد که در گیاه، دوباره بروئی! باشد که با درخت، دوباره برآیی! باشد که هماره درآب، در خاک، درهوا و در نور روان باشی! باشد که جاودان باشی، مانند زمین و روان در زمین. اینچنین باد اینچنین باد! تورا بدرود می‌گوییم! بدرود! بدرود! بدرود! 🌺 لطفأ بازنشرکنید! زیباترین متنی بود که تابحال درخصوص اموات دیدم!💐 @Ajibvalivaghaei

با اسنپ‌تریپ، هتلت رو قسطی رزرو کن!🏨 😍 اگه برنامه سفر به مشهد رو داری، می‌تونی بهترین هتل‌های مشهد رو از اسنپ‌تریپ، قسطی رزرو کنی. 🔹پرداخت در ۴ قسط 💳 بدون نیاز به چک، ضامن و سفته 🔸مشاهده و رزرو بهترین هتل‌های مشهد: https://snp.tips/r07gs @snapptrip

در روزهای بارانی مراقب آبگرفتگی معابر باشید! @Ajibvalivaghaei

عاشقانه‌ترین ارتباط دنیا❤️ @Ajibvalivaghaei

طبیعت مسیر ریلی شیرگاه یکی از زیباترین و خاص‌ترین لوکیشن‌های طبیعت‌گردی مازندران است مسیرهای دسترسی: ۱. دسترسی با قطار اگر با قطار به شیرگاه می‌رسید، پس از پیاده شدن در ایستگاه راه‌آهن شیرگاه باید حدود یک ساعت در امتداد ریل‌ها به سمت جنگل پیاده‌روی کنید تا به بخش‌های دیدنی مسیر برسید. این مسیر بسیار خوش‌منظره است اما نیازمند زمان و حوصله و رعایت ایمنی کامل است ۲. دسترسی با خودرو اگر با خودرو می‌روید، در انتهای شهر شیرگاه و روبروی رستوران اکبرجوجه یک مسجد قرار دارد. می‌توانید خودرو را همان‌جا پارک کنید و از آن نقطه وارد مسیر ریلی شوید. از مسجد تا لوکیشن اصلی، حدود ۴۰ دقیقه پیاده‌روی در کنار ریل لازم است نکات ضروری ایمنی هرگز داخل تونل توقف نکنید یا عکس نگیرید هنگام فیلم‌برداری یا عکاسی حتماً یک نفر مراقب صدای قطار باشد در مواقع مه‌آلود، بارانی یا هنگام تاریکی از ورود به مسیر خودداری کنید از مسیر ریل تنها برای طبیعت‌گردی کوتاه‌مدت و با رعایت قوانین استفاده کنید. مسیر ریلی شیرگاه، با وجود تمام زیبایی‌های خیره‌کننده‌اش، تنها زمانی لذت‌بخش است که با آگاهی، احتیاط و احترام به حریم راه‌آهن همراه باش @Ajibvalivaghae

بزرگترین پله برقی دنیا..! @Ajibvalivaghaei

رکورددار بیشترین عمل جراحی جهان از ایران : 388 عمل روی بدنم انجام دادم، 18 بار فقط دماغم رو عمل کردم. 8 ساله که به جز قهوه تلخ و کاپوچینو هیچ غذایی نخوردم تا چاق نشم من فقط دنده‌هام رو درنیاوردم و درحال حاضر باریک‌ترین کمر جهان رو دارم ماهی 50 cc فقط به صورتم ژل میزنم یادتونه باشه به حرف مردم توجه نکنید، ذات انسان‌ مهمه! @Ajibvalivaghaei

عادت‌های مخربی که هیچ‌کس بهتون نمی‌گه برای محافظت از دندان‌ها ⁉️ @Ajibvalivaghaei

✨برای زنانی که آینده را می‌سازند, جایزه ای از جنس طلا ✨ 🌟این بار، انتخاب تو فقط یک سرمایه‌گذاری نیست؛ یک امتیاز برای آینده‌ است. 🥇در طرح ویژه روز زن، با هر ۱ میلیون تومان سرمایه‌گذاری، یک امتیاز در قرعه‌کشی بزرگ طلایی دریافت کنید. ⏱از امروز تا ۳۰ آذر، تمامی بانوانی که از طریق iBshop در صندوق طلای تابش سرمایه‌گذاری کنند، به‌صورت خودکار در قرعه‌کشی بزرگ ما حضور خواهند داشت. 🎁جوایز : 🟠یک صندوق طلا ۵۰ میلیونی برای نفر اول 🟠یک صندوق طلا ۲۰ میلیونی برای نفر دوم 🟠سه صندوق طلای‌ ۱۰ میلیونی برای سه نفر 👈🏻جهت شروع سرمایه گذاری اینجا کلیک کنید. 🌐iBshop.ir 📞02143384

فستینگ‌ می‌تونه پیری رو به تعویق بندازه! ۱۶ ساعت، ۸ ساعت @Ajibvalivaghaei

حرکاتی جالب و هیجانی👏 @Ajibvalivaghaei

ترسیدی بیام بیرون بکشمت؟! فقط ۲ روز مانده تا شروع پخش فصل دوم «وحشی» در فیلم‌نت فصل دوم #وحشی ؛ اثر هومن سیدی از این هفته؛ دوشنبه‌ها ساعت ۲۰ در #فیلم_نت منتشر می‌شود.   نویسنده و کارگردان: هومن سیدی تهیه‌کننده: محمدرضا صابری 🔗لینک تماشای فصل اول وحشی از فیلم‌نت @filmnetofficial @filmnetofficial

🔴عقد در اتوبوس اتوبوسی از لاهور به ابیٹ‌آباد در حرکت بود. وقتی اتوبوس از ایستگاه راه افتاد، پیرمردی که در صندلی جلو نشسته و لباس‌های بسیار مرتبی بر تن داشت، از جای خود بلند شد و خطاب به مسافران گفت: «برادران و خواهرانم! من گدا یا نیازمند نیستم. خداوند مرا به نعمت‌هایش نوازیده است؛ اما همسرم مدتی پیش بر اثر بیماری موذی‌ای به دیار باقی شتافت. چند روز بعد کارخانه‌ام آتش گرفت. من در کار صادرات و واردات هستم؛ تمام سرمایه‌ی آماده‌ام سوخت و خاکستر شد. مدتی گذشت تا این‌که دچار حمله‌ی قلبی شدم. وقتی خویشاوندان دیدند روزهای سختی‌ام آغاز شده، ارتباط‌شان را با من قطع کردند. پزشکان هم شانس چندانی برای زنده‌ماندنم نداده‌اند. این دختر جوان من وارثی نخواهد داشت، و بیم آن دارم که پس از مرگم کسی دامن عفت او را بدرد و بی‌پناه بماند. همین اندوه مرا از پا انداخته است.» در این هنگام پیرمرد به گریه افتاد. دختر جوانی که کنار او نشسته بود برخاست، پدر را تکیه داد و دوباره روی صندلی نشاند. ناگهان مردی از صندلی‌های عقب بلند شد و گفت: «من دو پسر دارم؛ یکی دکتر است و ازدواج کرده. دومی، همین جوانی است که پیش روی این آقا نشسته و مهندس است و برایش به‌دنبال همسر می‌گردیم. از این بزرگوار درخواست می‌کنم دخترشان را به عقد این پسر من درآورند. قول می‌دهم این دختر هرگز نبود پدرش را احساس نکند.» پسر جوان نیز از جا برخاست و گفت: «من این وصلت را می‌پذیرم.» در این میان، یکی از روحانیونِ حاضر در اتوبوس بلند شد و گفت: «این سفر چه سفر مبارکی است! انجام عملی مقدس مانند نکاح، آن‌هم در سفر؛ مگر از این چه بهتر می‌تواند باشد؟ اگر کسی اعتراضی ندارد، من صیغهٔ عقد را جاری می‌کنم.» همه گفتند: «ماشاءالله، سبحان‌الله، الحمدلله…» و روحانی عقد را جاری کرد. سپس مرد دیگری برخاست و گفت: «من برای خانواده‌ام شیرینی خریده بودم، اما حالا که شاهد چنین کار مبارکی هستم، بهتر است همین‌جا میان همه تقسیم کنم.» رو به پدر عروس کرد و ادامه داد: پدر عروس به راننده گفت: «راننده جان، لطفاً پنج دقیقه‌ای جایی نگه دار تا همه شیرینی بخوریم و دهانمان شیرین شود.» راننده گفت: «چشم، باباجان.» پس از نماز مغرب، وقتی هوا تاریک شد، پدر عروس از راننده خواست اتوبوس را نگه دارد. همهٔ مسافران پیاده شدند و شروع به خوردن لدو (شیرینی) کردند. پس از خوردن شیرینی، همه خوابشان برد. وقتی راننده و کمک‌راننده از خواب بیدار شدند، ساعت هشت صبح روز بعد بود؛ اما عروس و داماد، دو پدرشان، آن روحانی، و مردی که شیرینی پخش کرده بود، دیگر در اتوبوس نبودند. نه‌تنها آن‌ها ناپدید شده بودند، بلکه هیچ مسافری ساعت، زنجیر، پول یا هیچ وسیله‌ای همراه خود نداشت. آن شش نفر یک گروه حرفه‌ای سارق بودند که همهٔ مسافران را به‌طور کامل غارت کرده بودند! @Ajibvalivaghaei

آیا میدونید وسط ایران کجاست؟ پس نگاه کنید جالب است... @Ajibvalivaghaei

اگه شما هم از اونایی هستین که هی بسته می‌فرستین، هی سفارش می‌گیرین یا کلاً با جابه‌جایی بسته سر و کار دارین، یه دقیقه وقت بذارین این پرسشنامه رو پر کنین. چرا؟ چون نظر شما دقیقاً همون چیزیه که می‌تونه تجربه‌ی بهتر و راحت‌تری بسازه — هم برای خودتون، هم برای بقیه‌ی کاربران. قول می‌دیم کمتر از چند دقیقه وقتتون رو می‌گیره مرسی از اینکه همیشه کنارمونین https://qland.questionpro.eu/BAOC1?custom1=Aj

دنیا هیچ‌وقت درست نمی‌شه چونکه مملو از انسان‌های احمق است! @Ajibvalivaghaei