Sepblog | سپهر خدابنده
Open in Telegram
نویسنده | پادکستر | ارشد روانشناسی Sepehr khodabandeh ▫️پادكست صلح درون را در كانال دانلود كنيد ▪️و براى تهيه پادكست ها و کارگاه ها به آيدى @sepblogbook پيغام بدهيد ▫️اينستاگرام https://www.instagram.com/sepblog/
Show more290 546
Subscribers
-5624 hours
-7727 days
-2 74330 days
Posts Archive
00:22
Video unavailableShow in Telegram
تو فوق العاده ای دختر
تویی که با همه سختی ها ادامه دادی
تویی که خیلی جاها دست خودتو گرفتی
تویی که زیبایی های درونتو دیدی و شناختی
و تویی که زخم خوردی و رنج کشیدی ولی
اشکاتو پاک کردی و بلند شدی و کم نیاوردی
تو باعث افتخاری، قدر خودتو بدون
روزت مبارک دختر❤️
•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
📍YouTube
IMG_5621.MP44.24 MB
به عنوان یک درونگرا اگه بعد معاشرت نیاز به تنها بودن داری، این ضعف نیست، طبیعت وجودی توئه
اپیزود ۱۳۷ صلح درون رو گوش کنید
درونگراها انرژی خودشون رو از درون خود (افکار، احساسات، ایدهها) به دست میارن، در حالی که برونگراها از تعامل با دنیای بیرون انرژی میگیرن
مغز درونگراها اطلاعات رو عمیقتر پردازش میکنه و بنابراین، سریعتر از یک برونگرا اشباع میشه
تنها بودن پس از معاشرت، در حقیقت فرآیند شارژ مجدد باتری و بازیابی انرژی درونگراهاست، این زمان، فرصتی برای کاهش سطح تحریک، پردازش تجربیات اجتماعی و بازگشت به سطح انرژی مطلوبه، پس این نیاز، یک استراتژی ضروری برای مدیریت انرژی ذهنی و عاطفیه، نه یک ضعف
.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
📍YouTube
درد زخمی که از آشنا میخوری، خیلی بیشتر از
آسیب جدی تریه که از غریبه میبینی
تجربش کردی؟
.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
📍YouTube
Photo unavailableShow in Telegram
دوستان عزیزی که ساکن خارج از ایران هستید و قصد تهیه دوره ها و کارگاه ها را دارید و امکان تهیه از طریق بانک های ایران را ندارید، میتونید وارد صفحه زیر شوید
https://youtube.com/@sepblog?si=pVpghbmPqCh12XjA
و سپس دکمه Join را بزنید و در این قسمت
کارگاه ها و دوره ها را انتخاب و دنبال کنید
در حال حاضر
کارگاه عشق به خود(Self-love)
دوره رابطه عاطفی موفق
کارگاه بهبود فکر بیش از حد(Overthinking)
در یوتیوب قرار گرفته و به مرور تمام دوره ها و کارگاه های غیر رایگان در یوتیوب نیز قرار خواهند گرفت
Sep
#سپهر_خدابنده
.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
📍YouTube
با اینکه در دوره اوج گستردگی روابط هستیم، اما اکثراً در اوج تنهایی به سر میبریم و از هم دوریم
شبکههای اجتماعی با تبدیل روابط به تعاملاتی سریع و کمعمق، جای گفتوگوهای معنادار رو گرفتن و درگیری دائمی با دنیای مجازی، ما رو از حضور در لحظه و ارتباط واقعی با اطرافیان محروم کرده و نمایش زندگیهای به ظاهر ایدهآل دیگران، احساس تنهایی و ناکافی بودن رو در ما تشدید میکنه
در نهایت، این حجم از ارتباطات سطحی، فاقد چیزیه که بیشتر از همه بهش نیاز داریم: صمیمیت و حمایت عاطفی…
دوره رابطه عاطفی موفق
.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
📍YouTube
❤ 303👍 115👌 39👏 18😢 3
🆔 @uVidBot | دانلود سریع
چطور_مستقل_شدن_بهم_آسیب_زد_MP3_8620057_uVidBot.mp311.46 MB
❤ 143👍 30💯 6
در تکمیل ویدیو بالا
چرا ورود به رابطه سخت شده؟!
از نظر روانشناسی وقتی با گزینههای بسیار زیادی مواجه میشیم، به جای اینکه راحتتر انتخاب کنیم، دچار اضطراب و فلج تحلیلی میشیم و گاهی این فکر وجود داره که شاید فرد بهتری هم باشه
اما جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری بر "تحقق فردی"، "رشد شخصی" و "استقلال" تأکید داره و در حالی که اینها ارزشمند هستند، اما گاهی به شکل افراطی تفسیر میشن و بسیاری از افراد، رابطه رو معادل "از دست دادن آزادی"، "پذیرش مسئولیتهای سنگین" و "تضییع علایق شخصی" میدونن، همچنین دیدن طلاق و رابطههای ناموفق در اطرافیان (والدین، دوستان) این ترس رو نهادینه میکنه که رابطه در نهایت برای من مناسبه یا نه؟!
دوره رابطه عاطفی موفق
در کنار اینها در جامعه ما فشارهای اقتصادی، شغلی و تحصیلی هم انقدر زیاد شده که انرژی عاطفی کمی برای سرمایهگذاری روی یک رابطه باقی میمونه و توانایی ما برای برقراری ارتباط عمیق و حاضر بودن در لحظه رو کاهش میده
همچنین ارتباطات سطحی باعث عادیشدن ارتباطات سریع و بدون عمق شده و گفتگوهای عمیق جای خودش رو به پیامهای کوتاه داده
ترس از آسیبپذیری هم مانع دیگه ایه و گاهی باعث میشه تا ما بترسیم که خود واقعیمون رو نشون بدیم
دوره رابطه عاطفی موفق
به همه اینها انتظارات غیرواقعی و کمالگرایی رو هم اضافه کنیم، چون شبکههای اجتماعی خصوصا اینستاگرام به ما تصویری از روابط ایدهآل رو نشون میدن که همیشه شاد، بیدغدغه و کامل هستند و این باعث میشه تا ما به دنبال نیمه گمشده افسانهای بگردیم و با اولین نشونه از مشکل یا تعارض در رابطه واقعی، نتیجه بگیریم که "این همان نفر نیست" و رابطه رو رها کنیم
ترس از صمیمیت عاطفی و زخمهای گذشته هم عامل دیگه ایه، مثلا بسیاری از افراد به دلیل روابط آسیبزا در گذشته (خانواده، دوستان، عشقهای قبلی) دچار سبک دلبستگی ناایمن شدن و اینها یا از صمیمیت فرار میکنند (دلبستگی اجتنابی) یا بهش وابسته میشن (دلبستگی اضطرابی) و برای محافظت از خود در برابر درد مجدد، یک دیوار عاطفی دور خودشون میکشند که نفوذ بهش سخته
Sep
تجربه شما چیه؟، در کامنت بنویسید
برای شرکت در
دوره رابطه عاطفی موفق
به آیدی
@sepblogbook
پیام بدهید
❤ 143👍 51💯 11🥰 8👌 7
02:47
Video unavailableShow in Telegram
چرا ورود به رابطه سخت شده؟!
تجربه شما چیه؟، در کامنت بنویسید
برای شرکت در
دوره رابطه عاطفی موفق
به آیدی
@sepblogbook
پیام بدهید
IMG_5513.MP461.11 MB
❤ 93👍 40👌 7💯 5
Show all...
❤ 119👍 55🙏 5💯 3
یه جمله خوندم دوست دارم شما هم بخونیدش
وقتی کسی واقعاً دوستت داره
بزرگترین ترسش از دست دادن تو نیست
بلکه آسیب زدن به توئه
اما وقتی کسی
فقط "حسی" که بهش میدی رو دوس داره
بزرگترین ترسش اینه که دیگه در دسترسش نباشی
برای شرکت در
دوره رابطه عاطفی موفق
به آیدی
@sepblogbook
پیام بدهید
از نظر روانشناسی، تفاوت عمیقی بین دلبستگی و عشق وجود داره
عشق واقعی تمرکزش بر "تو" هست، بنابراین
«بزرگترین ترسش از دست دادن تو نیست، بلکه آسیب زدن به توئه»
این بخش نشون دهنده عشق ایثارگرانه (Altruistic Love) است، در اینجا، فرد معشوق رو به عنوان یک شخص مستقل با نیازها و احساسات جداگانه میبینه، این نوع دلبستگی، امن (Secure Attachment) است و فرد به جای ترس از دست دادن (که ریشه در نیازهای خودش داره)، نگران آسیب زدن به طرف مقابله و از دیدگاه روانشناسی تحولی، این نشون دهنده بلوغ عاطفی و توانایی قرار دادن نیازهای دیگران در اولویته
اما عشق مبتنی بر احساس تمرکزش بر "خود" است و اون آدم
«فقط "حسی" که بهش میدی رو دوس داره، پس بزرگترین ترسش اینه که دیگه در دسترسش نباشی»
این حالت نشون دهنده عشق خودخواهانه (Selfish Love) یا دلبستگی ناامن (Insecure Attachment) است و فرد، طرف مقابل رو نه به عنوان یک شخص، بلکه به عنوان منبع تأمین نیازهاش میبینه
این الگو شبیه دلبستگی اضطرابی (Anxious Attachment) است و ترس اصلی، از دست دادن منبع آرامش و اعتباره و از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، این رابطه بیشتر "مبادله اجتماعی" حساب میشه تا پیوند عاطفی واقعی!
اما بر اساس نظریه مثلث عشق استرنبرگ
عشق واقعی در جمله اول ترکیبی از صمیمیت (Intimacy) و تعهد (Commitment) است، اما عشق مبتنی بر احساس، بیشتر بر شور (Passion) متمرکزه بدون پایههای عمیقتر
حالا پیامدهای روانشناختی این دو نوع عشق چیه؟
روابط نوع اول معمولاً پایدارتر و رضایتبخشترند اما روابط نوع دوم اغلب با اضطراب، حسادت و ناامنی همراهند و اینجاست که ما تفاوت بین "عشق به شخص" و "عشق به احساسی که شخص ایجاد میکنه" رو میتونیم درک کنیم
Sep
#سپهر_خدابنده
دوره رابطه عاطفی موفق
.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
📍YouTube
❤ 464👍 168👏 29💯 23🥰 9👌 5🙏 3🔥 2😇 2
صداقت در رابطه
لطف شما به طرف مقابل نیست
بلکه
احترام و ارزشیه که شما برای خودتون قائل میشید
برای شرکت در
دوره رابطه عاطفی موفق
به آیدی
@sepblogbook
پیام بدهید
وقتی در یک رابطه صادق هستی، یعنی به ارزشها و باورهای درونی خودت پایبندی و این یعنی
"من انقدر برای خودم ارزش قائلم که نقش بازی نکنم، خود واقعیم باشم و حقیقت رو بگم"
و "من نیازی به تایید یا تحسین طرف مقابلم از طریق پنهانکاری یا دروغ ندارم، زیرا خودمو به اندازهی کافی باارزش میدونم"
در کنارش با صادق بودن، شما به دیگران میگین که
"این من هستم، با تمام نقاط قوت و ضعفم، تو حق داری که منو بپذیری یا نه، اما من خودمو تغییر نمیدم تا تو منو بپسندی" این نگرش از وابستگی ناسالم (codependency) جلوگیری میکنه، چون شما دیگه برای تایید شدن به طرف مقابل وابسته نیستید و این
صداقت یک مرز روانی سالم (Healthy Boundary) ایجاد میکنه که فرد احساس امنیت، احترام و authenticity (اصالت) میکنه
دوره رابطه عاطفی موفق
همچنین در نظریه دلبستگی، افراد با دلبستگی ایمن (Secure Attachment) تمایل دارند که روابط صادقانهتری داشته باشند چون به خود و دیگران اعتماد دارند و از طرد شدن یا رها شدن ترس بیمارگونه ندارند، پس صداقت نشاندهندهی ایمنی دلبستگی هم هست و فردی که از درون احساس امنیت میکنه، نیازی به manipulative بودن (دستکاری روانی کردن) یا عدم صداقت نداره چون میدونه که حتی اگه راستگویی باعث پایان رابطه بشه، میتونه اون رو تحمل کند و به زندگی ادامه بده
همچنین صداقت نوعی مسئولیت شخصی (Personal Responsibility) نسبت به خود و زندگیه
وقتی شما صادق هستید، دارید مسئولیت احساسات، افکار و نیازهای خودتون رو میپذیرید و این برعکس رفتاریه که یک نفر دیگران رو مقصر میدونه یا خودش رو قربانی میبینه، از نظر درمانهای مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، زندگی اصیل یعنی عمل کردن مطابق با ارزشها، حتی وقتی شرایط سخته
دوره رابطه عاطفی موفق
در آخر اگه بخوام پیامدهای روانی عدم صداقت رو هم بگم میتونم اضافه کنم که وقتی کسی از روی ترس یا کمبود عزت نفس، صداقت نداره، دچار
· اضطراب ناشی از ترس از کشف شدن
· عذاب وجدان ناشی از درگیری درونی بین کسی که هست و چیزی که نمایش میده
و احساس پوچی میشه چون رابطه بر اساس یک تصویر غیرواقعی شکل گرفته و این حالت به مرور باعث فرسودگی روانی (burnout) و از دست دادن هویت فرد میشه
پس راحت و ساده بگم
لطفا در رابطه صادق باشید
چون راستگویی در رابطه رو باید به عنوان یک سرمایهگذاری روی شخصیت و احترام به خود دید،
نه هدیهای به دیگری و این نگرش، پایهی یک رابطهی سالم و بالغانه هست
انتخاب تو چیه؟
صداقت یا دروغگویی، مساله اینست!
دوره رابطه عاطفی موفق
.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
📍YouTube
❤ 366👍 117👏 22👌 13💯 11
قوی شدن همیشه انتخاب ما نیست
گاهی ما چارهای جز قوی بودن نداریم…
خیلی از ما این روزا داریم برای دوام آوردن میجنگیم
برای بقا
برای اینکه فقط بتونیم ادامه بدیم و از پا نیفتیم
پس به خودت حق بده که کم بیاری، ضعیف بشی
انگیزه و انرژی خودتو از دست بدی
و حتی موقتاً ناامید بشی
چون قرار نبود این یکبار زندگی انقدر سخت باشه
برای شرکت در دوره
کارگاه عشق به خود(Self-love)
به آیدی
@sepblogbook
پیام بدهید
بدن و ذهن ما برای مقابله با تهدیدهای کوتاهمدت طراحی شده،
نه برای زندگی دائمی در حالت "بقا"!
و ما این روزها نشونههای واقعی فرسودگی و فعال شدن مداوم سیستم عصبی در حالت "جنگ یا گریز" رو داریم تجربه میکنیم
ما با این باور بزرگ شدیم که زندگی باید تا حدی قابل پیشبینی، عادلانه و پر از فرصتهای شاد باشه و وقتی واقعیت با این باورها همخوانی نداره، یک زخم روانی عمیق ایجاد میشه و این ناامیدی، صرفاً یک احساس منفی نیست بلکه سوگ برای زندگیایه که میتونست باشه ولی نیست!
در اسلاید اول گفتم که ما "چارهای جز قوی بودن نداریم" چون این نوعی از "تابآوری اجباری" هست که ما داریم تجربه میکنیم، و این نوع تابآوری برخلاق تابآوری سالم، که همراه با حمایت و استراحته، بسیار فرساینده هست و در حال حاضر شرایط مثل اینه که از کسی بخوای با یک عضله پاره شده بدوئه، ممکنه مجبور بشی این کار رو بکنی، اما این کار "قوی بودن" نیست، بلکه "آسیب زدن به خودت" حساب میشه، پس وقتی بعد از این همه فشار کم میاری، در واقع داری به بدن و ذهنت گوش میدی که فریاد میزنه که: "بسه! من به استراحت و ترمیم نیاز دارم."
پس یادت باشه که
این نبرد برای فقط ادامه دادنه، هر صبح که از خواب بیدار میشی، هر روزی که با وجود همه این فشارها به زندگی ادامه میدی، تو داری برای بقا میجنگی، و شاید در پذیرش همین انسانیتِ آسیبپذیرمونه که قویترین نسخه خودمون رو پیدا میکنیم
Sep
#سپهر_خدابنده
کارگاه عشق به خود(Self-love)
.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
📍YouTube
❤ 434👍 129👌 29👏 16😢 12💯 12🔥 7🙏 4🥰 1
Show all...
❤ 115😭 20👌 18
03:00
Video unavailableShow in Telegram
پادکست صلح درون ۶ ساله شد❤️
و امروز مفتخرم که بگم پادکست صلح درون در مجموع بیش از یک میلیون و چهارصد هزار دنبال کننده داره و باعث خوشحالی منه که اینهمه دوست خوب رو کنار خودم دارم😊
داستان زندگی من خیلی پیچیده بوده و دلیل روانشناسی خوندنم و ورودم به این مسیر، اول از همه کمک به خودم و برای حل مشکلات خودم بوده، دوستانی که از قبل با من آشنا هستند حتما در جریان هستن که من لیسانس عمران خوندم و چندین سال بعد در ۳۰ سالگی و در اسفند ۹۹ کنکور ارشد روانشناسی شرکت کردم و ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ دفاع کردم و اصطلاحاً روانشناس شدم(میگم اصطلاحاً چون علم روانشناسی یک دریاست و به نظرم شما تا آخر عمر و با هر مدرکی دکتری و غیره باز هم دانشجوی این مکتب و رشته باقی میمونی)
خلاصه که اینجوری شد که من در این سال در این نقطه قرار گرفتم و با افتخار میگم که صلح درون با شما به اینجا رسید و من قدر اینهمه حس خوب رو که از شما گرفتم رو میدونم🌱
امیدوارم که این مسیر رو با هم قوی تر پیش ببریم
و بتونیم روزهای خوب بیشتری رو با هم بسازیم
دوستون دارم❤️
Sep
#سپهر_خدابنده
IMG_5445.MP465.64 MB
❤ 642👏 74🎉 60👍 17💯 12🥰 5😱 1
00:23
Video unavailableShow in Telegram
ریشه اصلی اورتینکینگ در ناامنی درونیه که خودش رو به شکل ترس از آینده، کمالگرایی بیمارگونه و نیاز به کنترل کامل وقایع نشون میده، چون فرد به دلیل اعتماد پایین، مدام در حال پیشبینی سناریوهای منفی و جستجو برای بهترین تصمیمه تا از تهدیدها یا شکست احتمالی در امان بمونه
برای شرکت در دوره
بهبود فکر بیش از حد(Overthinking)
به آیدی
@sepblogbook
پیام بدهید
.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
📍YouTube
IMG_5398.MP48.32 MB
❤ 371👍 156😢 19👌 16👏 10💯 6😱 1
وانمود میکنی همه چی مرتبه
در حالی که پر از خشم و ناراحتی هستی
و همین دردتو بیشتر میکنه
وقتی خشم، ناراحتی یا اضطراب خودتو پنهان میکنی این انرژی تخلیه نمیشه و با سرکوب (Repression)
خشم خودتو به ناخودآگاه میفرستی، این خشم سرکوب شده مثل آبیه که پشت یک سد جمع میشه
در مرحله بعد با درونریزی موجب تغییر شکل این خشم پنهان خودت به شکلهای دیگه مثل اضطراب، افسردگی، بیخوابی، بدبینی، پرخاشگری منفعلانه (تیکه انداختن، طعنهزدن) و حتی بیماریهای روانتنی مثل مشکلات گوارشی یا سردردهای مزمن میشی
برای شرکت در
دوره مدیریت خشم
به آیدی
@sepblogbook
پیام بدهید
حالا چیکار کنیم؟! مرحله اول پذیرشه و بعدش باید
ابراز وجود قاطعانه (Assertive Communication)
داشته باشی یعنی به جای انفجار یا انفعال، یاد بگیری که محترمانه، مستقیم و واضح نیازها و احساسات خودتو بیان کنی (مثلاً با استفاده از جملههایی که با "من احساس میکنم..." شروع میشوند)، بعدش باید
برقراری مرزهای سالم (Setting Boundaries)
داشته باشی یعنی یاد بگیری که نه بگی و از قرار گرفتن مکرر در موقعیتها یا ارتباط با افرادی که محرک خشم تو هستند، جلوگیری کنی
اما بهترین راه حل به نظر من(بخش ۲۳ شادی درون)
نوشتن خودآگاهانه (Journaling) هست که یکی از موثرترین روشها برای مدیریت هیجانات به خصوص خشم پنهانه، این کار یک فرآیند فعال و آگاهانه برای درک خودته
نوشتن خودآگاهانه، عمل ثبت منظم افکار، احساسات و تجربیات خودته بدون هیچ گونه ترس از قضاوت، سانسور یا نگرانی در مورد دستور زبان و نگارش، چون هدف اصلی این روش بیرون ریختن هر اون چیزیه که در ذهن توئه روی کاغذه تا بتونی اونها رو از فاصله نزدیک اما امن ببینی و دوباره ارزیابی کنی
دوره مدیریت خشم
پادکست شادی درون
حالا چطور این کار رو برای مدیریت خشم پنهان انجام بدیم؟ (دستورالعمل عملی)
در مرحله اول فقط بنویس (خالی کردن ذهن) و هرچی که احساس میکنی رو (هرچقدر هم آشفته و غیرمنطقی باشه) بدون فکر کردن روی کاغذ بریز
و از جملاتی مثل این استفاده کن: «من از موضوع X واقعاً عصبانیم...»، یا «چیزی که نمیتونم به کسی بگم اینه که...»، هدف این کار انتقال خشم از درون شما به یک فضای خارجیه (کاغذ)
بعد از مرحله اولیه تخلیه افکار و احساسات، از خودت این سؤالات رو بپرس
- ریشه این خشم واقعاً چیه؟ (آیا احساس تحقیر شدن کردم؟ بیعدالتی شده؟ حقم رو خوردن؟)
- این شرایط چه نیازی از من رو زیر پا گذاشته؟ (نیاز به احترام، امنیت، کنترل، قدردانی؟)
- این خشم چه پیامی برای من داره؟ (مثلاً به من میگه باید از خودم بیشتر مراقبت کنم یا یک مرز تعیین کنم)
- آیا این خشم مربوط به زمان حال است یا یک درد قدیمی رو در من بیدار کرده؟
دوره مدیریت خشم
بعد از شناسایی منبع خشم، سعی کن داستان رو از یک زاویه دیگه هم بنویسی مثلاً: «رئیس من رو تحقیر کرد»، «آیا ممکنه اون هم روز بدی داشته؟ رفتارش واقعاً در مورد من بود یا در مورد استرس خودش؟ این رفتار چه چیزی در مورد استانداردهای من برای برخورد محترمانه بهم یاد داد؟»
هدف این کار تغییر زاویه نگاه توئه، نه توجیه رفتار دیگران در واقع هدف پیدا کردن قدرتی در درون خودته تا کمتر درگیر خشم مخرب بشی
و مرحله بعدی نوشتن افکار و احساسات به صورت نامه (بدون ارسال)، یعنی نامهای به شخصی که از دستش عصبانی هستی بنویس و هرچی که میخوای بگی رو بدون سانسور بنویس
نکته : این نامه رو قرار نیست ارسال کنی چون هدف اینجا تخلیه احساسی توئه، نه ایجاد درگیری بیشتر پس بعد از نوشتن، حتی میتونی اون رو پاره کنی که این کار خودش یک عمل سمبلیک رهاسازی است
(اپیزود ۹۵ پادکست صلح درون رو گوش کنید)
حالا چرا این روش از نظر علمی مؤثره؟
نوشتن با تخلیه هیجانی (Catharsis)، خشم رو به شیوهای امن و کنترلشده تخلیه میکنه و از انفجارهای ناگهانی جلوگیری میکنه همچنین وقتی افکارتو مینویسی، مجبور میشی به اونها ساختار بدی و این به مغز کمک میکنه تا وضعیت رو واضحتر ببینه و راهحل پیدا کنه در کنارش با نوشتن افکار و احساسات روی کاغذ، به خودت اجازه میدی تا از اون اتفاق فاصله بگیری و به جای «غرق شدن در احساس خشم»، اون رو به عنوان یک «شیء» قابل مشاهده ببینی
در کنارش با نوشتن متوجه میشی که چه محرکها، افراد یا موقعیتهای خاصی به طور مکرر تو رو عصبانی میکنند و این اولین قدم برای ایجاد تغییر یا قرار دادن مرزهای سالم هم هست
خلاصه که وانمود کردن به اینکه "همه چی اوکیه" یک استراتژی کوتاهمدت برای حفظ آرامش ظاهریه اما در بلندمدت، یک سم مهلک برای سلامت روانه، چرا؟
چون خشم رو پنهان میکنه، نه حل
و انرژی ذهنی زیادی مصرف میکنه
و ما رو از خود واقعیمون جدا میکنه، چون که منجر به احساس تنهایی شدید و سردرگمی میشه
❤ 354👍 95🙏 28👌 16👏 9🔥 4😱 1
و در نهایت، این خشم پنهان یا منفجر میشه (مثل یک عصبانیت غیرمنتظره و نامتناسب برای یک موضوع کوچیک) یا اینکه این خشم از درون تو رو میخوره
(اگر دوست داشتید میتونید در کارگاه بهبود فکر بیش از حد هم شرکت کنید)
کارگاه بهبود فکر بیش از حد(Overthinking)
دوره مدیریت خشم
ریشه اصلی اورتینکینگ در ناامنی درونیه که خودش رو به شکل ترس از آینده، کمالگرایی بیمارگونه و نیاز به کنترل کامل وقایع نشون میده، چون فرد به دلیل اعتماد پایین، مدام در حال پیشبینی سناریوهای منفی و جستجو برای بهترین تصمیمه تا از تهدیدها یا شکست احتمالی در امان بمونه
برای شرکت در کارگاه
بهبود فکر بیش از حد(Overthinking)
به آیدی
@sepblogbook
پیام بدهید
اورتینکینگ یک استراتژی مقابلهای ناکارآمده که حول یک سیکل معیوب میچرخه، این چرخه به این صورته:
۱)محرک (Trigger): یک موقعیت مبهم، یک تصمیم مهم، یا حتی یک فکر منفی ساده که به ذهن میاد
۲)احساس ناامنی و اضطراب بنیادین ایجاد میشه
اینجاست که ریشه اصلی قرار داره و این ناامنی میتونه از عوامل زیر نشأت بگیره:
سبک دلبستگی ناایمن (در کودکی): تجربه بیثباتی، انتقاد شدید، یا عدم دریافت عشق و امنیت بیقید و شرط در کودکی میتونه منجر به این باور بشه که "دنیا جای امنی نیست" و "من به اندازه کافی خوب نیستم تا از پس مشکلات بر بیام"
تجربیات منفی گذشته (تروما): شکستها، تحقیرها یا موقعیتهای غیرقابل کنترل در گذشته، این باور رو تقویت میکنند که آینده هم پر از خطره
عزت نفس پایین: فرد در عمق وجود خود باور نداره که توانایی مدیریت نتایج منفی رو داره بنابراین سعی میکنه با "فکر کردن بیشتر" این کمبود رو جبران کنه
اما نتیجه چی میشه؟
۳)فعالسازی مکانیسمهای دفاعی ناکارآمد: برای کاهش این ناامنی و اضطراب، ذهن به سه استراتژی متوسل میشه که براتون میگم
اول کمالگرایی بیمارگونه یا ناسازگار (Maladaptive Perfectionism) و باور به اینکه "یک راه حل کاملاً درست وجود داره و اگر من اون رو پیدا کنم، از هر خطا و انتقادی در امان خواهم بود" این تلاش برای رسیدن به یک آرمان غیرممکن، خودش باعث فلج تصمیمگیری میشه
دوم نیاز به کنترل کامل چون فرد سعی میکنه با پیشبینی همهی احتمالات و سناریوها، بر آیندهی غیرقابل پیشبینی مسلط بشه و این یک توهم کنترل هست تا بتونه احساس ناامنی رو کاهش بده
سوم پیشبینی فاجعهآمیز (Catastrophizing) ذهن به طور خودکار به بدترین سناریو ممکن میپردازه و این کار در واقع یک مکانیسم دفاعیه که میگه "اگه من بتونم عمق فاجعه رو تصور کنم، براش آمادهتر خواهم بود" اما در عمل، فقط اضطراب رو افزایش میده
اما مرحله چهارم
۴) اورتینکینگ (فکرکردن بیش از حد): اینجا مرحلهایه که ما اون رو به عنوان اورتینکینگ میبینیم و فرد در یک چرخهی بیپایان از "چه میشد اگر...؟"، "اما از طرفی..." و "نکند که..." گیر میفته، این فرآیند، یک تلاش شناختی برای حل مسئله است که از مسیر اصلی خارج شده
۵)نتیجه و تشدید چرخه:
فلج تحلیلی (Analysis Paralysis): حجم عظیم اطلاعات و سناریوها، تصمیمگیری رو غیرممکن میکنه
فرسودگی ذهنی: مغز به دلیل فعالیت بیش از حد، خسته میشه
افزایش اضطراب: از اونجایی که راه حل "کامل" پیدا نمیشه و کنترل کامل هم غیرممکنه، احساس ناامنی و اضطراب به شدت افزایش پیدا میکنه
تأیید باورهای اصلی: فرد به خودش ثابت میکنه که "حق داشته نگران باشه" و "نمیتونه تصمیم درستی بگیره"، این موضوع، عزت نفس پایین و ناامنی درونی رو تقویت میکنه و چرخه رو از نو شروع میکنه
خلاصه که اگه از نظر روانشناسی بخوام این مراحل رو
به صورت رابطهی علت و معلولی براتون نشون بدم
عزت نفس پایین و ناامنی درونی (علت ریشهای)
⬇️
ترس از آینده و شکست (احساسات محرک)
⬇️
فعالسازی مکانیسمهای دفاعی مثل کمالگرایی و
نیاز به کنترل (راهکار ناسازگار)
⬇️
اورتینکینگ (نتیجهی قابل مشاهده)
⬇️
افزایش ناامنی و تأیید باورهای منفی
(تشدید علت ریشهای)
اما درمان این مشکل ( بر اساس رویکردهای شناختی-رفتاری یا ACT) بر این مبناست که:
۱)باورهای زیربنایی ("من ناکافی هستم"، "دنیا خطرناکه") شناسایی و به چالش کشیده بشن
۲)تحمل ابهام افزایش پیدا کنه (یعنی پذیرفتن اینکه زندگی همیشه قطعی نیست)
۳)کمالگرایی با "به اندازهی کافی خوب بودن" جایگزین بشه
۴)فرد یاد بگیره که به جای درگیر شدن با افکار، اونها رو مشاهده کنه بدون اینکه اجازه بده رفتارش رو هدایت کنند
❤ 309👍 101🙏 13💯 13👏 12😭 10🤩 2😱 1😇 1
00:18
Video unavailableShow in Telegram
ما وظیفه نداریم علت رفتارهای همه رو بفهمیم
و قرار نیست هر حرف و عملی رو تحلیل کنیم
اما این حق رو داریم که انتخاب کنیم
تا بر اساس برخورد دیگران، دوست داریم چه مدل
ارتباطی رو باهاشون داشته باشیم
برای خودت تصمیم بگیر، تو تراپیست بقیه نیستی!
IMG_5312.MP46.52 MB
👍 538❤ 258👌 49💯 21👏 14😍 5😇 2😱 1
