84 095
订阅者
-1424 小时
-1167 天
-39130 天
帖子存档
照片不可用在 Telegram 中显示
تو را ز خویش جدا میکنند
درد اینجاست ...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
❤ 54😭 24👏 4🔥 3
00:40
视频不可用在 Telegram 中显示
هزار سال میان جنگل ستارهها پیِ تو گشتهام
ستارهای نگفت
کزین سرای بیکسی
کسی صدات میکند
هنوز دیر نیست
هنوز صبر من
به قامت بلند آرزوست
عزیز همزبان
تو در کدام کهکشان نشستهای؟!...
@hoshang_ebtehhaj
1.00 MB
❤ 119😭 26👏 16🥰 2
بر آستان تو دل پایمال صد دردست
ببین که دست غمت بر سرم چه آوردست
هوای باغ گل سرخ داشتیم و دریغ
که بلبلان همه زارند و برگ ها زردست
شب است و اینه خواب سپیده می بیند
بیا که روز خوش ما خیال پروردست
دهان غنچه فروبسته ماند در شب باغ
که صبح خنده گشا روی ازو نهان کردست
چه ها که بر سر ما رفت و کس نزد آهی
به مردمی که جهان سخت ناجوانمردست
به سوز دل نفسی آتشین بر آرای عشق
که سینه ها سیه از روزگار دم سردست
غم تو با دل من پنجه درفکند و رواست
که این دلیر به بازوی آن هماوردست
دلا منال و ببین هستی یگانه ی عشق
که آسمان و زمین با من و تو همدردست
ز خواب زلف سیاهت چه دم زنم که هنوز
خیال سایه پریشان ز فکر شبگردست...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
❤ 43👍 2😢 2👏 1
01:00
视频不可用在 Telegram 中显示
شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت
دوباره گریه ی بی طاقتم بهانه گرفت
شکیب درد خموشانه ام دوباره شکست
دوباره خرمن خاکسترم زبانه گرفت
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
6.82 KB
❤ 88😭 12👏 7😢 3🤔 1
گردنی می افراشت
سرش از چرخ فراتر می رفت
آسمان با همه اخترهاش
بوسه می زد به سر انگشتش
سکه خورشید بود در مشتش
یک سر و گردن، گاه
نه کم از فاصله کیهانیست
وز سرافرازی تا خواری
جز یک سر مو فاصله نیست
او سری خم کرد
و آسمان با همه اخترهاش
دور شد از سر او
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
❤ 37👏 3👍 2🔥 2
00:52
视频不可用在 Telegram 中显示
چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی
من چه گویم که غریب است دلم در وطنم
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
1.87 MB
😢 72❤ 37🥰 3👍 1🤩 1
من همان جامم که گفت آن غمگسار
با دلِ خونین لبِ خندان بیار
من خمُش کردم خروشِ چنگ را
گر چه صد زخم است این دلتنگ را
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
❤ 37🔥 5👏 2👍 1
.
تو بخوان...
نغمهٔ ناخواندهٔ من !...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
645159516.mp36.63 MB
❤ 38❤🔥 4🥰 4
بنگرید ای خام جوشان بنگرید
این چنین چون خوابگردان مگذرید
آه اگر این خواب افسون بگسلد
از ندامت خارها در جان خلَد
چشمهاتان باز خواهد شد ز خواب
سر فرو افکنده از شرم جواب
آن چه بود؟ آن دوست دشمن داشتن
سینه ها از کینه ها انباشتن
آن چه بود؟ آن جنگ و خونها ریختن
آن زدن، آن کشتن، آن آویختن
پرسشی کان هست همچون دشنه تیز
پاسخی دارد همه خونابه ریز
آن همه فریاد آزادی زدید
فرصتی افتاد و زندانبان شدید
آن که او امروز در بند شماست
در غم فردای فرزند شماست
راه می جستید و در خود گم شدید
مردمید، اما چه نامردم شدید
کجروان با راستان در کینه اند
زشت رویان دشمن آیینه اند
آی آدمها این صدای قرن ماست
این صدا از وحشت غرق شماست
دیده در گرداب کی وا میکنید؟
وه که غرق خود تماشا میکنید
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
❤ 59❤🔥 3🔥 2💯 2
00:56
视频不可用在 Telegram 中显示
نی خبر دارد از آن مردان مرد
خونشان گلگونه رخسار زرد
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
2.13 MB
❤ 76🥰 5😭 3👏 2
گفتمش؛ مراد من ! به خنده گفت
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است
هر کسش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با من است!
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
❤ 39🔥 4👏 3
حُسن ملائک و بشر
جلوه نداد اینقدر
عکسِ تو می زند در او:
حسن نمود میکند
ناز نشسته با طرب
چهره به چهره ، لب به لب
گوشهٔ چشمِ مستِ تو
گفت و شنود میکند ...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
❤ 41🥰 3❤🔥 2👏 2
_فکر می کنید سایه رو چه جوری یاد میکنند؟
-- امیدوارم بگن که ؛ هر چه میگفت با صداقت گفت و باور داشت.
@hoshang_ebtehhaj
DialogueBox - Episode 39.mp333.20 MB
❤ 65❤🔥 6🔥 5👏 2
آن که حق است گمانش به گمان تو، که نیست
گفت بیرون ز جهان است جهان تو، که نیست!
هر که پنداشتی از خویش به جای تو نشاند
چه توان داد نشانی ز نشان تو که نیست؟
تا چنین هر چه مرا بود و توان نیز افزود
همه از آن تو شد، چیست از آن تو که نیست؟
از تن زنده روان است روان تو، که گفت
بی تن زنده روان است روان تو؟ که نیست!
گفت عالم همه در بندگی شیطاناند
گفتم ای زاهد خودبین به زیان تو که نیست!
ره به معنی نبرد آن که به صورت نگرد
سایه گفتند که صوفیست، به جان تو که نیست!
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
❤ 45🔥 3👍 2👏 2
00:38
视频不可用在 Telegram 中显示
خیالِ دیدنت
چه دلپذیر بود ...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
8jH8UvA3ncWNqUm7.mp41.49 MB
❤ 72😢 17🔥 4👍 1👏 1
دل شکستهٔ ما همچو آینه پاک است
بهای دُر نشود گم اگرچه در خاک است
ز چاک پیرهن یوسف آشکارا شد
که دست و دیدهٔ پاکیزه دامنان پاک است
نگر که نقش سپید و سیه رهت نزند
که این دو اسبهٔ ایام سخت چالاک است
قصور عقل کجا و قیاس قامت عشق
تو هرقبا که بدوزی به قدر ادراک است
سحر به باغ درآ کز زبان بلبل مست
بگویمت که گریبان گل چرا چاک است
رواست گر بگشاید هزار چشمهٔ اشک
چنین که داس تو بر شاخه های این تاک است
ز دوست آنچه کشیدم سزای دشمن بود
فغان ز دوست که در دشمنی چه بیباک است
صفای چشمهٔ روشن نگاه دار ای دل
اگر چه از همه سو تند باد خاشاک است
صدای توست که بر می زند ز سینهٔ من
کجایی ای که جهان از تو پر ز پژواک است
غروب و گوشهٌ زندان و بانگ مرغ غریب
بنال سایه که هنگام شعر غمناک است
دل حزینم ازین نالهٔ نهفته گرفت
بیا که وقت صفیری ز پردهٔ راک است
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
❤ 35🔥 6👏 2
01:00
视频不可用在 Telegram 中显示
.
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
1.38 MB
❤ 50😢 10❤🔥 2👏 2
