uz
Feedback
•| #نرگس_صرافیان_طوفان |•

•| #نرگس_صرافیان_طوفان |•

Kanalga Telegram’da o‘tish

بساطِ شعر ، پهن کرده ام همه دعوتید ... کوتاه می نویسم ؛ عمیق بخوانید #نرگس_صرافیان_طوفان تبلیغات: @admiin_max_t تنها صفحه ی رسمی من در اینستاگرام⬇ https://Instagram.com//narges_sarrafian_toofan

Ko'proq ko'rsatish
162 421
Obunachilar
-824 soatlar
+47 kunlar
-27430 kunlar
Postlar arxiv
کدامین نسل از کدامین دوره‌، بلاتکلیفی و نافرجامیِ ما را پشت‌سر گذاشته؟! کدامین نسل بشر مانند ما تمام آمال و آرزوهای جهانش با نرخ یک ارز، بالا و پایین شده؟! کدامین ملت به‌قدر ما تورم و فساد و بی‌برنامگی را به چشم دیده؟! ما گونه‌ی جدیدی از سخت‌‌‌پوستانِ تاریخ بودیم! ما چیزهایی را یک‌جا تاب آوردیم که حتی یکی موردش، آدمیزاد را از پا در می‌آورد! ما جان‌سخت بودیم و رواست که فصلی از کتاب‌ تاریخ نسل‌های بعد، با همین ویژگی و به نام ما باشد و دوره‌ی عجیب ما را روایت کند و از ما بنویسد. از ما که چاره‌ای جز جنگیدن و دوام آوردن نداشتیم... #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
نوشته بود: مادر شدن، زیستن در پارادوکسی دائمی‌ست، میانِ خواستنِ دیگری، و خواستنِ خویشتن...
Hammasini ko'rsatish...
00:52
Video unavailableShow in Telegram
مادر شدن؟ یا کار دیگری کردن؟ مادر شدن؟ یا برای آرزوهای خود زمان بیشتری داشتن؟ مادر شدن؟ یا تا پایان عمر، نگران موجود دیگری نبودن و فارغ بودن و شاید آرامش بیشتری داشتن؟ مادر شدن زیباست، اما عادلانه که نگاه کنی رنجی ابدی در دامان یک زن می‌کارد که از آن راه گریزی نیست و جامعه تاکنون اعتراف نکرده که این حق یک زن است که خوب فکر کند که آیا این رنج را دوست دارد؟ مادر شدن زن را عمیقا تغییر می‌دهد و اوست که باید بپذیرد و انتخاب کند که این تغییر و محدودیت از دید عموم، "مقدس" را می‌پذیرد یا نه؟! #نرگس_صرافیان_طوفان
نظر دادن به این مطلب در اینستاگرام
@narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
8.96 MB
« اگه در زشت ترین شرایطم دوستم نداشته باشی، پس در بهترین شرایطم هم لیاقتم را نخواهی‌داشت » - مونرو
Hammasini ko'rsatish...
داشتم زندگی می‌کردم، تعامل داشتم، معاشرت می‌کردم، لبخند می‌زدم، کار می‌کردم، موفق می‌شدم، اما هرچه تلاش می‌کردم نمی‌شد مثل دیگران با جهان و شیوه‌ی جاافتاده‌ی زیستن، راحت باشم و ساده‌ترین تظاهرات روزمره‌ی آدم‌ها برای من هفت‌خان رستم بود که باید پشت‌سر می‌گذاشتم... ظاهرا همه چیز در جهان من معمولی بود اما حتی در عادی‌ترین معاشرت‌ها، کسی پشت نقاب لبخندها، آرامش و سکوت من در حال جان کندن بود تا جلوی مرا بگیرد که بی‌هوا فریاد نزنم، کم نیاورم، گریه نکنم، نگریزم و ناگهان در میانه‌ی تمام راه‌ها، بدون دلیل، تمام نشوم... #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
دقت کردید؟؟! هر چقدر یک زن زیباتر، باشعورتر و از خانواده‌ای اصیل‌تر باشد؛ توقعش از مرد زندگی اش ساده تر است؛ فقط احترام، توجه و یک عشق واقعی می‌خواهد.
Hammasini ko'rsatish...
رفتن‌های واقعی، خداحافظی ندارند! نه دری محکم بسته می‌شود، نه خشمی با شدت برون ریخته می‌شود، نه فریادی، گلایه‌ای، اعتراضی، تلنگری، هشداری... رفتن‌های واقعی به مرور زمان اتفاق می‌افتند. هربار یک‌قدم به عقب‌تر، هربار یک‌کم بی‌انگیزه‌تر و ناامیدتر، هربار چند فرسخ دورتر... رفتن‌های واقعی درست وقتی اتفاق می‌افتند که هیچ‌کس حواسش نیست و کسی به نداشتن و از دست دادن فکر نمی‌کند! ناگهان به خودت می‌آیی و جای خالی آدمی را احساس می‌کنی که حتی به خاطر نمی‌آوری چه زمانی او را از دست داده‌ای! انگار که وقتی خواب بودی، کسی پاورچین از تو دور شده‌باشد، بی‌صدا، بی خداحافظی، آرام... رفتن‌های واقعی در سکوت اتفاق می‌افتند. #نرگس_صرافیان_طوفان‌ @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
Repost from TgId: 1411739363
سلام دوستان عزیزم از اصفهان. نمایندگی سایپا پرویز بختیاری در کهندژ کسی آشنایی داره؟ یه مشکل داریم که بیست دقیقه‌ای حل میشه، ولی آشنا نباشه چند روز معطلمون میکنن. اگر کسی آشنایی داره به ادمین پیام بده الان اونجا هستن برای حل مشکل ، خیلی خیلی لطف می‌کنید: @admiin_max_t
Hammasini ko'rsatish...
تو باعث می‌شوی خودم را با دیگران مقایسه کنم و من از این احساس پوچ و بی‌معناست که فرار می‌کنم. احساس ناخوشایندی‌ست تا زانو وسط گل و سیمان گیر افتاده‌باشی و به آنان که فارغ و سرخوشانه با کفش‌های مناسب کنارت می‌دوند نگاه کنی و از خودت و از شرایطی که داری بیزار شوی و بدانی استعداد دویدنِ خیلی بهتر و سریع‌تر را داری و بیشتر حسرت بخوری. تو باعث می‌شوی خودم را با تمام کسانی که دوستشان داری و به آنان اهمیت می‌دهی مقایسه کنم - کسانی که در حالت عادی به آنان کوچکترین اهمیتی نمی‌دهم- و حقارتی بالاتر از مقایسه برای آدمیزاد وجود ندارد! نمی‌خواهم بمانم و از تو حرف بزنم و تمام دقت و توجهم را به جای اهدافم، روی تو بگذارم و برایم اهمیت داشته‌باشی! آدم، جایی که تمام توجه و احساسش را می‌گذارد، بی‌اندازه ضعیف و آسیب‌پذیر می‌شود و من نمی‌خواهم آسیب‌پذیر و ضعیف باشم!!! #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
وقتی دلخوری‌های کوچیک جدی گرفته نشود، وقتی درباره‌ی سوءتفاهم‌ها صحبت نشود، وقتی جزئیات کوچکی که حس بی‌ارزش بودن می‌دهند مدام تکرار شوند، رابطه در «سکوت» شروع به سست شدن می‌کند. جدایی معمولاً با یک اتفاق بزرگ پیش نمی‌آید، بلکه در پس احساس‌های کوچکی رخ می‌دهد که بارها نادیده گرفته شده‌اند.
Hammasini ko'rsatish...
مهم نیست برای چه‌کسی، به چه دلیلی و چرا! هرجا که پس زده شدی و به دفعات و مکررا اولویت نبودی، هرجا که حس ارزشمندی و غرورت را زیر سوال می‌دیدی و بودن با کسی اعتماد و عزت نفس را از تو می‌گرفت، نمان! دنیا آنقدر آدمِ مناسب مقابل راه تو گذاشته که نخواهی خودت را در موقعیتی قرار بدهی که در آن احساس خوبی به خودت نداری و تمام حرمت و ارزشمندی‌ات را زیر سوال می‌بینی... تو محترم‌تر از آنی که برای کمی دوست داشتن و با کسی راحت بودن، غرور و خودباوری‌ات را قربانی کنی و خودت را پیش خودت زیر سوال ببری. #نرگس_صرافیان_طوفان‌ @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
همواره دو احساسِ متناقض را در قلبم حس می‌کنم: وحشت از زندگی و اشتیاق به زندگی. - شارل بودلر
Hammasini ko'rsatish...
اینجا کتاب‌خوانی را باتعدادی از شما خوبان شروع کردم. دروغ چرا؟ خیلی وقت بود بخاطر مشغله و حجم زیاد کار، کتاب نخوانده‌بودم و حضور شما باعث شد مجبور بشوم دوباره به چرخه‌ی مطالعه برگردم و شما را هم باخودم همراه کنم و تازه فهمیدم کتاب خواندن چقدر ذهن آزاد میخواهد و فراغ بال...🪽🤍
Hammasini ko'rsatish...
نقاب زرنگی که نگذاری، کلاه حماقت سرت می‌گذارند...
پست اینستاگرام رو حتما ببین✅
https://www.instagram.com/reel/DSJ_ofDCesp/?igsh=YjFsa3A4dmtmbmxi 🍀
Hammasini ko'rsatish...
نباید بگذاری بفهمند که ساده‌ای، که زیاد خوش‌بینی و می‌توانند تو را دور بزنند! خوب باش و بدنخواه و بد تا نکن با هیچ‌کس، ولی جوری باش که تصور کنند هفت‌خط عالمی... #نرگس_صرافیان_طوفان‌ @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
کم‌پیدا باشید، به زندگی‌تون برسید. آدم‌ها سودی براتون ندارن، بچسبید به هدف‌هاتون...
Hammasini ko'rsatish...
مامان! من همیشه به تو فکر می‌کنم، مخصوصا وقتی کنارت نیستم و نگرانم که بقال و میوه‌فروش و عابرهای خیابان که تو را نمی‌شناسند یا آدم‌هایی که در طول روز با آن‌ها تعامل داری، با تو چطور رفتار می‌کنند. آن‌ها که نمی‌دانند تو تمام انگیزه‌ی یک‌نفر برای زنده ماندنی، آن‌ها که نمی‌دانند تو خط قرمز منی و من به خاطرت دنیایی را به آتش می‌کشم! آن‌ها که نمی‌دانند تو بچه‌ای داری که جانش را پیش تو جا گذاشته و مهم است که چطور با تو رفتار کنند و مهم است که حرمت چشم‌های مهربان تو را نگه دارند. مامان! لطفا مراقب خودت باش. باور کن تمام حواسم آنجاست پیش تو؛ توی خانه‌ای که تو در آن راه می‌روی و فیلم می‌بینی و چای درست می‌کنی و... آخ مامان که خوش‌طعم‌ترین چای‌های جهان هم به پای چای‌های تو نمی‌رسند! خیلی دوستت دارم و الهی که خدا تو را برای ما حفظ کند مامان‌خانم...❤️ #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
همه چیز را به خوبی درک می‌کنم و این بالآخره مرا خواهد کشت... - داستایفسکی
Hammasini ko'rsatish...
می‌شد من هم مثل تمام زن‌ها، آرامش و رهایی و زنانگی را تجربه کنم. می‌شد من هم هر صبح با آسودگی خیال بیدار شوم و هیچ نگرانیِ آزار دهنده‌ای در قبالِ مخارج و پروژه‌ها و کارهای عقب‌افتاده نداشته‌باشم و دغدغه‌های شیرین و دلچسبی مانند خرید لباسی جدیدتر و پارچ و استکان و فرشی به روزتر و نوبت مانیکور و پدیکور و رنگ مو و هزار موضوع خوشایند دیگر داشته‌باشم و حالم با پوست لطیف و شادابم خوب باشد. می‌شد مسئولیت‌های مغایر با روحیه‌ی ظریفم به عهده نگیرم و با اعصاب آرامم، چهره‌ای مهربان و خونسرد از خودم به عنوان یک خواهر، مادر یا همسر دوست‌داشتنی و یک کدبانوی نمونه در ذهن‌ها ثبت کنم تا هرکجا ترشی‌هایشان جا نیفتاد، برنج‌هایشان قد نکشید، فسنجان‌هایشان روغن نینداخت یا شیرینی‌هایشان خمیر شد، بدون مکث از من سوال کنند و برای داشتنِ فرزندی آرام و حرف‌گوش‌کن از من راهکار بخواهند. ولی من آنقدر مسئولیت‌های زمخت و طاقت‌فرسا روی شانه‌هایم ریخته‌بود و آنقدر به کارهای سخت‌تری مشغول بوده‌ام و برای تداوم داشتن و زیستن، دویده‌ام و جنگیده‌ام، که هرگز فرصت نکردم یک کدبانوی نمونه باشم و در این حیطه به کمال برسم. من به جای دستور پختی هیجانی‌تر برای مرغ و قرمه‌سبزی و پیتزا، دنبال شغل و درآمد دوم و سوم گشته‌ام و عادت کرده‌ام بیشتر در این گوشه از معادله بایستم! من شاید ندانم فسنجان چطور به روغن می‌افتد ولی خوب می‌دانم ماه که به نیمه رسید، چطور و با چه سرعت و هراسی باید دوید و کار کرد و کم نیاورد. من شاید برنج‌های کوتاه قدی درست کنم، ولی طاقتِ بلندی در به دوش کشیدنِ رنج‌های مردانه دارم. من شاید فرصت کم‌تری برای رسیدگی به خودم و تفریح کردن و با دوستان نشستن داشته‌باشم ولی خوب می‌دانم تفاوتِ سرِ برج با آخرِ برج چیست و قسط‌های عقب افتاده چقدر ترسناکند. من پذیرفته‌ام که از من کدبانوی خوبی در نمی‌آید و اصلا هم ناراحت نمی‌شوم که کسی دست‌پخت مرا دوست نداشته‌باشد و اصلا هم ناراحت نمی‌شوم کسی از من نپرسد اجاق گازم را با چه محلولی تمیز می‌کنم و اصلا ناراحت نمی‌شوم اگر کسی بپرسد بااین سن، چرا موهای شقیقه‌ام نقره‌ای شده و چرا از وقتِ ترمیمِ ناخنم خیلی گذشته، چرا لاک نزده‌ام یا چرا حواسم نبوده کتانی را با کت و شلوار نباید بپوشم و رنگ شالم را باید با کیفم ست می‌کردم... من پذیرفته‌ام هرکسی در این جهان هدف و مسئولیتی دارد و آدم‌ها شبیه به هم نیستند و شبیه به هم زندگی نمی‌کنند و شبیه به هم راضی و خوشحال نمی‌شوند. از کجا معلوم؟ شاید اگر من کدبانوی نمونه‌ای بودم و این دغدغه‌ها و مسئولیت‌ها را نداشتم، حالم خوب نبود و احساس خوبی نداشتم! هرچند... گاهی وسط هزارتوی رنج‌های زمانه، واقعا دلم تنگ می‌شود برای در نهایتِ آرامش "زن" بودن و به گل‌ها آب دادن و بدون فکر و خیال، خانه را گردگیری کردن و ظرف‌ها را سرِ حوصله و با وسواس در کابینت چیدن و برنج‌های قدبلند دم کردن و خورشت‌های به روغن‌افتاده پختن! گاهی واقعا دلم تنگ می‌شود برای آرام بودن و هیچ نگرانیِ ناگزیر و آزار دهنده‌ای نداشتن و با کفش‌های پاشنه‌بلند و ذهنی آرام وسط حوضچه‌ی اکنون ایستادن و دلبری کردن... #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
حرف زدن از جزئیات روزمره می‌تونه یکی از نشونه‌های عمیق بودن‌ِ یه رابطه‌ باشه.
Hammasini ko'rsatish...