کانال رمان های 💓مهری هاشمی💓نزدیک تر از سایه♠️
Закрытый канал
6 390
Подписчики
-324 часа
-307 дней
-11230 день
Архив постов
Repost from TgId: 1142511705
کسی که که سالها خارج از ایران زندگی کرده 🌎
💜💜💜
دختری که نه چیزی از اعتقادات بادیگارد جذابمون میدونه، نه با دنیای جدی و معتقدانهی اون کنار میاد...
50600
Repost from TgId: 1142511705
Фото недоступно
دختری سرکش، پرهیاهو و بیپروا... 😌🔥
35300
Repost from TgId: 1142511705
Фото недоступно
یه بادیگارد جدی و حرفهای رو تصور کن🧐
که مجبور میشه از دختر رئیس یه باند مافیایی مراقبت کنه😱
31600
Repost from TgId: 1142511705
Фото недоступно
😀 داستان جذاب امروز با یه مأموریت عجیب شروع میشه👀
35500
Repost from TgId: 1142511705
اگر دنبال یه رمان عاشقانه ـ معمایی پر از هیجان هستی کتاب امروز رو از دست نده😎🔥
36200
Repost from TgId: 1142511705
Фото недоступно
سلام از ادمینی که با یک پیشفروش جدیدِ پرطرفدار و البته خیلی محدود اومده🥲❤️
38100
عماد تهامی آقازادهای که تمام زندگیشو گذرونده تا انتقام مرگ پدر و مادرشو بگیره... اما وسط بازی قدرت دلش میلرزه؛ نه برای قدرت، نه برای پیروزی، بلکه برای دختری که درست نقطهی مقابلش...
رهایی که بهجای خون ریختن، برای نجات جون آدمها از خودش میگذره...
او بیتردید میکُشه، بیرحم و سرد....
و اون، با تمام تردیدهاش، میبخشه و نجات میده......اما حالا، این عشق یکطرفه قراره به کجا برسه؟
وقتی قاتل، عاشقِ ناجی بشه... سرنوشتشون به خون ختم میشه یا رهایی؟
https://t.me/+kv2nWDjWlkE2OGQ8
9820
Repost from TgId: 1944276948
Фото недоступно
سورپرااااااااایزززززززززززززز 🤌
بوکمارک خفن و مثل همیشه پرجزئیات #نزدیک_تر_از_سایه
فقط جملهی بوکمارکیاش 🥹
نزدیکتر از سایه از اون رماناست که دلتون واسه شخصیتها و عشقشون ضعف میره 🤩
63600
Repost from TgId: 1944276948
عیارسنج کتاب (نزدیکتر از سایه)
نویسنده : سیده مهری هاشمی
برای سفارش به این آیدی ها پیام بدین:
🚬 @eynakkaghazi
🌟 @N_bibliopole
#نزدیک_تر_از_سایه
#سیده_مهری_هاشمی
عیارسنج_«نزدیک_تر_از_سایه»_عینک_کاغذی.pdf8.54 KB
52710
Repost from TgId: 1944276948
آیا اتاق رو از شما گرفتن که بچه رو میفرستید پی نخووود سیاه؟؟ 😁
یه چشمهی ریز از دلبریهای آقا بادیگارده و خانوم پرروعه که از زبون کم نمیآره 🤩
45800
Repost from TgId: 1944276948
Фото недоступно
نیشم تا جایی که راه داشت کش اومد و بیتوجه به اینکه امکان داشت کسی ببینه لبهام رو واسش غنچه کردم و بوسهم باعث شد از جاش پاشه و سمتم قدم برداره.
حین راه جواب سؤال حاج حمید رو که متوجهش نشدم رو داد و به محض ورود به آشپزخونه رو به ملیسا گفت:
- خوشگل دایی برو ببین داداشت گند نزنه تو اتاق کارم.
ملیسا با لبخند اطاعت کرد و حین رفتن گفت:
- دایی چند کیلو نخود سیاه بخرم؟
با خنده سرم رو تکون دادم و حامین گفت:
- برو پدر سوخته، این زبونت آبرو نذاشته واسهمون.
چسبیده به من ایستاد و حین انداختن نیم نگاهی به جمع تو پذیرایی گفت:
- دلبر خانم؟ نمیگی اینجوری شیطون میشی طاقت نمیارم.
کمی نمک توی دوغم ریختم و قری به گردنم دادم.
- دلبری که کار منه تو چرا هنوز باهاش کنار نیومدی؟
کمی خیره نگاهم کرد و با آرامش گفت:
- مگه میشه بهش عادت کرد، هر خط صورتت بدون اینکه حرکتی بکنی دلمو میبره حالا فکر کن خودت بخوای دلبری کنی آخ... امان از دل دیوونهی من خوشگل خانم.
ابروهام رو بالا انداختم.
- ولی من کار خاصی نکردم.
سرش رو کمی پایین آورد، بازوی چپم چسبیده به تنش و هرم نفسهای داغش صورتم رو نوازش کرد.
- بهگل میدونی چقدر عاشقتم دیگه؟
#نزدیک_تر_از_سایه
#سیده_مهری_هاشمی
❤ 2
47610
Repost from TgId: 1944276948
Фото недоступно
😎 پیش فروش جدید از نشر آراکو 😎
📕 کتاب: #نزدیک_تر_از_سایه
📝 نویسنده: #سیده_مهری_هاشمی
📖 تعداد صفحات: ۶۲۰ صفحه
💵 قیمت اصلی : ۹۰۰/۰۰۰ تومان
✅ فروش ویژه ما : ۷۶۵/۰۰۰ تومان
🛒 ارسال : رایگان
🛍 امضای نویسنده، بوکمارک اختصاصی
🌀 گالینگور
🔖 معرفی کتاب :
حامین بادیگارد جذابیست که ناخواسته مجبور میشود از دختر تخس رئیس یک باند مافیا محافظت کند.
دختری که سالها خارج از ایران زندگی کرده و چیزی از اعتقادات حامین زیادی معتقد نمیداند و مدام در زندگی حامین سرک میکشد.
زندانی شدن این دو نفر در یک کلبه اتفاقاتی را رقم میزند که...
🧑💻 از این جا سفارش بده :
🚬 @eynakkaghazi
🌟 @N_bibliopole
52010
خلاصه:🍏📿
آلما یه دختر به شدت قوی، نترس و البته شیطونه.
دختری که همیشه رو پای خودش وایستاده و زیر حرف زور سر خم نکرده.
آلما واسه نجات خواهرش از مرگ تن به هر کاری میده و توی یکی از اتفاقات تلخی که واسش میفته با مردی آشنا میشه که زندگیش رو دچار دگرگونی میکنه.
مردی که هیچ جوره با عقاید و سبک زندگیش کنار نمیاد و همین باعث میشه مدام ساز مخالف بزنه و اون مرد رو عاصی کنه
آلما واسه رسیدن به چیزی که میخواد پا رو خط قرمزهای مرد میذاره و تنش ایجاد شده زندگی همه رو دست خوش طوفان میکنه...
❤ 2
81810
https://t.me/+nRMCrH-57CQ0YTA0
خلاصه:
رها، دختری ایرانی که برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به اسپانیا مهاجرت کرده، ناگهان درگیر پروندهای محرمانه میشود؛ پروندهای که به ظاهر، درباره یک معاون موفق در یک شرکت داروییست، اما هرچه بیشتر در آن فرو میرود، ردپای مافیا، هویتهای جعلی، و جنایاتی خاموش را میبیند.
در حالیکه همهچیز عادی بهنظر میرسد، آرامآرام مرز میان حقیقت و توطئه در ذهنش فرو میریزد و رها متوجه میشود که این فقط یک پرونده کارآموزی نیست…
بلکه بخشی از گذشتهی خودش را هم بیصدا بیدار کردهاند.
به قلم غ.م
36000
خلاصه فانوئل
من اریکم... بهم میگن ماشین قتل!
وقتی بعد از بیست سال به ایران برگشتم تا یکی رو به گلوله ببندم، یه چمدون سرراهم قرار گرفت.
چمدونی که باید پر از کوکایین بود ولی درکمال ناباوری...
یه دختر برهنهی ایرانی با چشمهای آبی رو دیدم...
دختری که یه شب وقتی رو تختم بیهوش بود، با یه فاحشه خوابیدم و بعدش فهمیدم اون...
https://t.me/+J_tW2gHchA0zNGQ8
1 06930
سلام دوستای جان!🥺❤️
گفتیم که بهمناسبت عید غدیر یه تخفیف ویژه بدیم به همراهای خودمون، فقط عجله کنین که خیلی وقت ندارین.
ثعبان 60000 با تخفیف55000
هیژا 60000 با تخفیت 55000
مهربا 50000 با تخفیف 45000
معانقه 50000 با تخفیف 45000
فانوئل 68000 تخفیف 56000
نزدیکتر از سایه 76000 تخفیف 60000
افسون سردار 78000 با تخفیف 65000
تو یه اتفاق خوبی 75000 با تخفیف 64000
سمفونی شب سرخ 48000 تخفیف 30000
شات واریزی رو به پی وی ادمین مهری هاشمی بفرستین و لینک رو بگیرید👇
سیده مهری هاشمی
۶۱۰۴۳۳۷۴۳۹۱۴۱۳۷۳
@Roman_adminam
🤬 1
7000
عماد تهامی، آقازادهای که اسمش برای خیلیها یعنی سکوت، ترس، فرمانبرداری… حالا وارد بازیای شده که توش «کشتن» سادهترین انتخابه. بازی قدرت، بازی بیرحمی.
اما همهچیز از جایی بههم میریزه که دلش اسیرِ دختری میشه که نه به دنیای تاریکش تعلق داره، نه حتی به خودش... دختری با نگاهی سرشار از نفرت و قلبی که فقط برای کیان میتپه.
و عماد؟ مردی که برای رسیدن به خواستههاش فقط یه قانون داره: له کردن هر چیزی که سد راهشه.
حالا رها، بیخبر از همهچیز، با یه عقد تحمیلی وارد دنیایی میشه که بوی خون، قدرت و جنون از در و دیوارش میباره…
https://t.me/+aV5aql90qIxkNWFk
https://t.me/+aV5aql90qIxkNWFk
15700
ناباور به پیکر بیجانِ افتاده مقابلش خیره ماند؛ مغز متلاشیشده، قلبش را مچاله و چشمانش را خیستر میکرد.
با بغضی گلوگیر، قدمی به سمت عماد برداشت.
من فکر میکردم فقط یه آقازاده از خودراضیای، یه رئیس لعنتی... یه...
نفسش بند آمده بود، صدایش هیستریک بالا رفت: ــ تو یه روانیای، یه مریض! یه قاتل!
ــ اون داشت التماست میکرد، ولی تو...
عماد با خونسردی کلت را در دستش چرخاند، پوزخند سردی زد و یک قدم به او نزدیکتر شد.
ــ و تو قراره زن همین آدم روانی بشی، رها... پس بهتره یاد بگیری با هیولاها زندگی کنی، چون یکیش قراره شوهرت باشه.....
https://t.me/+aV5aql90qIxkNWFk
https://t.me/+aV5aql90qIxkNWFk
10800
#عروسارباب📵🙊👇🏿
-غذا درست کردی؟
با بغض لب زد:
‐ اره ولی سوخت
‐ یه غذا درست کردنم بلد نیستی براچی مامان تورو عقدم کرد ک فقط بخوری بخوابی؟ دیگ حتی خوشگلم نیستی!!
چشماش پرشد که عصبی غریدم:
‐ این لوس بازیاتو برای من بازی نکن
سریع غذا درست کن زن جدیدم قراره بیاد😐❌️🔥
https://t.me/+NBMPQeZawu1mOTJk
https://t.me/+NBMPQeZawu1mOTJk
6400
ده نفر اولی که عضو میشن یه جایزهی ویژه پیش نویسندهی این رمان دارن.
7700
