172 317
Подписчики
-19224 часа
-1 1807 дней
-5 59630 день
Архив постов
زهی امیدِ شکیب آفرین که در غمِ تو
زِ عمرِ خستهٔ من هرچه کاست، عشق افزود...
هوشنگ ابتهاج
زِ دستِ رشک، هر داغی که پنهان در جگر دارم
به صحرا گر بریزم، لالهزاری میشود پیدا...
صائب تبریزی
گفتی چه کسی؟ در چه خیالی؟ به کجایی؟
بیتاب توام، محو توام، خانه خرابم...
بیدل دهلوی
ای عَجب خوب دو دیوانه به هم ساختهاند
زلف آشفتهی تو، با دِل سودایی ما..!
سنایی
اوقاتِ خوش آن بود
که با دوست به سر رفت
باقی همه، بیحاصلی و
بیخبری بود...!
حافظ
ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد
ترس تنهاییست ورنه بیم رسواییم نیست
سعدی
معلمت، همه شوخی و دلبری آموخت
جفا و ناز و عِتاب و ستمگری آموخت
همه قبیله ی من، عالِمانِ دین بودند
مرا، معلم عشقِ تو شاعری آموخت...
سعدی
من آن جا بودم
در گذشته
بی سرود.
با من رازی نبود
نه تبسمی
نه حسرتی.
شاملو
در وصفِ حضور بعضی از آدمها
میشه مثل احمد شاملو گفت:
زندگی ترکم کرده بود؛
زندگی آوردی.🤍
لاف عشق و عاشقی را وه چه آسان میزنیم
خود خزانیم و دم از شوق بهاران میزنیم
مولانا
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را
حافظ
الان دقیقا اونجایم که سعدی میگه:
« مرا دردیست اندر دل، که گر گویم زبان سوزد
و گر پنهان کنم؛
ترسم که مغز استخوان سوزد!:) »
پاییز جان! چه سرد، چه درد آلود.
چون من تو نیز تنها ماندستی
ای فصل فصلهای نگارینم
سرد سکوت خود را بسراییم،
پاییزم! ای قناری غمگینم!
مهدی اخوانثالث
همهی کوتاه ولی حق ❤️ 👇
https://t.me/lTextsl
https://t.me/lTextsl
Repost from TgId: 2374873384
+از کجا بدونم دوسش دارم یا نه؟
-یه وقتایی یه حرفی میزنه و تو
تا سه روز بهش فک میکنی.
از اونجا شروع میشه...
Repost from TgId: 2374873384
شازده كوچولو ميگفت:
گلِ من گاهى بداخلاق و كم حوصله و مغرور بود، اما ماندنى بود
اين بودنش بود كه
او را تبديل به گل من كرده بود.
@ltextsl
