تفکر
Открыть в Telegram
روشنگری را فراموش نکنید. شعار روشنگری به قول کانت از این قرار است که “در به کار گیری فهم خود شهامت داشته باشیم.” هدف از ایجاد این کانال هم، همین روشنگری و روشنفکری است. رواج بدهید این مکتب عالمگیر را... پل ارتباطی @Zahramehr
Больше2025 год в цифрах

14 067
Подписчики
+724 часа
-67 дней
-8530 день
Загрузка данных...
Похожие каналы
Облако тегов
Входящие и исходящие упоминания
---
---
---
---
---
---
Привлечение подписчиков
декабрь '25
декабрь '25
+74
в 0 каналах
ноябрь '25
+125
в 0 каналах
Get PRO
октябрь '25
+76
в 0 каналах
Get PRO
сентябрь '25
+228
в 1 каналах
Get PRO
август '25
+254
в 1 каналах
Get PRO
июль '25
+197
в 0 каналах
Get PRO
июнь '25
+126
в 0 каналах
Get PRO
май '25
+169
в 0 каналах
Get PRO
апрель '25
+236
в 0 каналах
Get PRO
март '25
+238
в 0 каналах
Get PRO
февраль '25
+215
в 1 каналах
Get PRO
январь '25
+175
в 1 каналах
Get PRO
декабрь '24
+332
в 1 каналах
Get PRO
ноябрь '24
+211
в 0 каналах
Get PRO
октябрь '24
+190
в 1 каналах
Get PRO
сентябрь '24
+147
в 0 каналах
Get PRO
август '24
+210
в 0 каналах
Get PRO
июль '24
+213
в 0 каналах
Get PRO
июнь '24
+123
в 0 каналах
Get PRO
май '24
+324
в 1 каналах
Get PRO
апрель '24
+255
в 0 каналах
Get PRO
март '24
+224
в 0 каналах
Get PRO
февраль '24
+211
в 1 каналах
Get PRO
январь '24
+201
в 0 каналах
Get PRO
декабрь '23
+235
в 3 каналах
Get PRO
ноябрь '23
+194
в 1 каналах
Get PRO
октябрь '23
+523
в 0 каналах
Get PRO
сентябрь '230
в 2 каналах
Get PRO
август '230
в 1 каналах
Get PRO
июль '230
в 1 каналах
Get PRO
июнь '23
+2
в 0 каналах
Get PRO
май '23
+144
в 0 каналах
Get PRO
апрель '23
+87
в 0 каналах
Get PRO
март '23
+6
в 0 каналах
Get PRO
февраль '23
+2 362
в 0 каналах
Get PRO
январь '230
в 0 каналах
Get PRO
декабрь '220
в 0 каналах
Get PRO
ноябрь '220
в 0 каналах
Get PRO
октябрь '22
+36
в 0 каналах
Get PRO
сентябрь '22
+1 245
в 0 каналах
Get PRO
август '22
+1 193
в 0 каналах
Get PRO
июль '22
+1 105
в 0 каналах
Get PRO
июнь '22
+3 984
в 0 каналах
Get PRO
май '22
+295
в 0 каналах
Get PRO
апрель '22
+2 265
в 0 каналах
Get PRO
март '22
+91
в 0 каналах
Get PRO
февраль '22
+1 634
в 0 каналах
Get PRO
январь '22
+12 857
в 0 каналах
| Дата | Привлечение подписчиков | Упоминания | Каналы | |
| 18 декабря | +18 | |||
| 17 декабря | +11 | |||
| 16 декабря | +3 | |||
| 15 декабря | +1 | |||
| 14 декабря | +7 | |||
| 13 декабря | +4 | |||
| 12 декабря | +4 | |||
| 11 декабря | +3 | |||
| 10 декабря | +2 | |||
| 09 декабря | +3 | |||
| 08 декабря | +1 | |||
| 07 декабря | +1 | |||
| 06 декабря | +3 | |||
| 05 декабря | +2 | |||
| 04 декабря | +4 | |||
| 03 декабря | +1 | |||
| 02 декабря | +1 | |||
| 01 декабря | +5 |
Посты канала
انسان تکساحتی
مارکوزه تو کتاب «انسان تک ساحتی» اشاره میکنه که چطور جوامع مدرن و صنعتی باعث شدند انسانها تکساحتی بشوند، یعنی فقط به یک جنبه از زندگی محدود شوند و نتوانند به بخشهای دیگر شخصیت خودشون بپردازند، که این دقیقاً برخلاف پیچیدگی خویشتن است. یعنی هرچقدر جامعه بیشتر به سمت تکساحتی شدن برود، افراد سادهتر، قابلکنترلتر و وابستهتر میشوند، درحالیکه پیچیدگی خویشتن به افراد این امکان را میدهد که توانایی و قدرت بیشتری داشته باشند، کمک میکند تفکر انتقادی داشته باشند، کمک میکند آزادی بیشتری احساس کنند و تن به هر کار خفتبار و مبتذل و شرّی ندهند.
دکتر آذرخش مُکری
@Tafakkor
انسان تک ساحتی
.mp31.00 MB
408170
| 2 | میشل فوکو – قدرت نظارتگر، اما توخالی
فوکو قدرت را نه چیزی در اختیار فرد یا نهاد، بلکه شبکهای از روابط میداند که در سراسر جامعه جاری است. در حکومتهای توتالیتر، این روابط به شکلی شدید و متمرکز عمل میکنند؛ نظارت دائمی، کنترل بدنها، انضباط مدارس، ارتش، زندان و رسانهها. قدرت از طریق این ابزارها مردم را شکل میدهد، نه با زور مستقیم، بلکه با درونیسازی هنجارها.
اما این شکل از قدرت که وانمود میکند همهچیز را میبیند و همهچیز را میداند، در واقع وابسته به بازتولید ترس و نظم ساختگی است. جنگ برای چنین سیستمی، بحران است، چون جنگ، انضباطناپذیر است، پیشبینیناپذیر، و پُر از تصادف. نظم دقیق و معماری مهار تنها و ذهنها، وقتی با آشوب میدان نبرد، شکستهای غیرمنتظره، و واقعیتهای تلخ روبهرو میشود، کارکردش را از دست میدهد. قدرتی که تنها در شرایط کنترل کامل عمل میکند، وقتی با چیزی بیرون از دایرهی نظارت مواجه شود، ناتوان و لخت ظاهر میشود. چون آنچه میساخت، نه جامعهای توانمند، بلکه پادگانی از مطیعان بیقدرت بود.
@Tafakkor | 947 |
| 3 | امروزدراینآیهتدبرمیکنیم
👇به نام خدا
وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى
سعی او بهزودی به او نشان داده خواهدشد
نجم/۴٠
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═┅
انسان شریف مشغول به خویشتن است و آدم فرومایه مشغول به دیگران.
کنفسیوس
@Tafakkor | 1 336 |
| 4 | مصطفی تاجزاده به طور رسمی اعلام کرد که از اصلاحات گذر کرده و به گذارطلبی باور دارد
مصطفی تاجزاده در گفتوگوی تفصیلی با نشریه «لوپوئن»، که پاسخهای آن را از داخل زندان اوین ارسال کرده، دیدگاههای اساسی خود را درباره وضعیت ایران و راه برونرفت از بحران اینگونه مطرح کرده است:
از ۱۹۹۷ تلاش کردیم در چارچوب نظام موجود، دموکراسی را پیش ببریم. اما در نهایت به دیوار رهبری برخورد کردیم که پس از انتخابات ۲۰۱۷ قدرت را بهطور کامل متمرکز کرد.
با این حال، بنبست اصلاحات هرگز توجیهگر خشونت نیست. بله، مردم ایران میتوانند از طریق مقاومت و نافرمانی مدنی، همانگونه که در موضوع حجاب موفق شدند، روحانیت حاکم را وادار به عقبنشینی کنند.
بعد از اینهمه سال حبس، اکنون در زندان چه احساسی دارید؟
کاش هیچکس بهعلت داشتن افکار مخالف با حاکمان سر از زندان درنمیآورد. با اینوجود احساس خسران نمیکنم. شاید ازجمله به دلیل آنکه این ۱۰سال فرصتی استثنایی برای مطالعه، تأمل و خودسازی برایم فراهم آورد و رابطهام را با همسرم و دو دخترم صمیمیتر کرد. تجربهی زندان همچنین موجب شد به جامعه و حکومت و انسان از منظر دیگری هم نگاه کنم. سخنم نیز بیشتر شنیده شود. احساس طلبکاری از کسی ندارم زیرا این راهی است که خودم انتخاب کردهام. شرمنده اشتباهات خود و نیز لطف و محبتی هستم که ازسوی هموطنان میبینم. به بازجوهای سپاهی، قضاتی که احکام ظالمانه برایم صادر کردند و دیگر ایادی سیستم سرکوب، کینه نمیورزم، زیرا نمیخواهم زندانی در درون خود بسازم و برای همیشه اسیر آن باشم. بهعکس میخواهم چه الان، چه پس از اسارت، آسوده خاطر و سبکبار زندگی کنم. به گمانم ما با کینه و نفرت به دمکراسی و زندگی مبتنی بر عدالت و برابری حقوق همگان نمیرسیم.
برای خواندن متن کامل این گفتگو لطفا 👈اینجا را لمس کنید
@Tafakkor | 3 480 |
| 5 | مصطفی تاجزاده به طور رسمی اعلام کرد که از اصلاحات گذر کرده و به گذارطلبی باور دارد
مصطفی تاجزاده در گفتوگوی تفصیلی با نشریه «لوپوئن»، که پاسخهای آن را از داخل زندان اوین ارسال کرده، دیدگاههای اساسی خود را درباره وضعیت ایران و راه برونرفت از بحران اینگونه مطرح کرده است:
از ۱۹۹۷ تلاش کردیم در چارچوب نظام موجود، دموکراسی را پیش ببریم. اما در نهایت به دیوار رهبری برخورد کردیم که پس از انتخابات ۲۰۱۷ قدرت را بهطور کامل متمرکز کرد.
با این حال، بنبست اصلاحات هرگز توجیهگر خشونت نیست. بله، مردم ایران میتوانند از طریق مقاومت و نافرمانی مدنی، همانگونه که در موضوع حجاب موفق شدند، روحانیت حاکم را وادار به عقبنشینی کنند.
بعد از اینهمه سال حبس، اکنون در زندان چه احساسی دارید؟
کاش هیچکس بهعلت داشتن افکار مخالف با حاکمان سر از زندان درنمیآورد. بااینوجود احساس خسران نمیکنم. شاید ازجمله به دلیل آنکه این ۱۰سال فرصتی استثنایی برای مطالعه، تأمل و خودسازی برایم فراهم آورد و رابطهام را با همسرم و دو دخترم صمیمیتر کرد. تجربه زندان همچنین موجب شد به جامعه و حکومت و انسان از منظر دیگری هم نگاه کنم. سخنم نیز بیشتر شنیده شود. احساس طلبکاری از کسی ندارم زیرا این راهی است که خودم انتخاب کردهام. شرمنده اشتباهات خود و نیز لطف و محبتی هستم که ازسوی هموطنان میبینم. به بازجوهای سپاهی، قضاتی که احکام ظالمانه برایم صادر کردند و دیگر ایادی سیستم سرکوب کینه نمیورزم، زیرا نمیخواهم زندانی در درون خود بسازم و برای همیشه اسیر آن باشم. بهعکس میخواهم چه الان، چه پس از اسارت، آسوده خاطر و سبکبار زندگی کنم. به گمانم ما با کینه و نفرت به دمکراسی و زندگی مبتنی بر عدالت و برابری حقوق همگان نمیرسیم.
برای خواندن متن کامل این گفتگو لطفا 👈🏿اینجا را لمس کنید
@Tafakkor | 1 |
| 6 | رهبر ساده زیستی که ۶٠ میلیون نفر را به کام مرگ کشاند.
کم نیستند رهبران و صاحب قدرتانی که زندگی بسیار ساده و بیآلایش داشتند و دارند اما بر مسند قدرت که برمینشینند جهان را به آشوب کشیده و مردمان را به رنج و سختی وا میدارند.
بنابراین ملاک رهبری، نه ساده زیستی است و نه ناتوانی مالی، بلکه مدیریت خردمندانه، مدیریتی ناشی از غنای فرهنگی و اجتماعی که موجب رشد و تعالی مردم و کشورش شود.
هیتلر یک رهبر بسیار ساده زیست، علاقهمند به نقاشی و موسیقی بود او خویش را مسیحی میدانست یک مسیحی متدین، هیچ ثروتی را انباشت نکرد اما در زمان صدارتش تمام ثروت، منابع و داشتههای مردم و کشورش را بر باد داد بطوری که بسیاری از شهرهای آلمان به ویرانهای تبدیل شد.
از این دست رهبران دیوانهی ساده زیست میتوان کاسترو را نام برد که هیچ ثروتی را نیاندوخت اما کشوری عقب مانده از خود باقی گذاشت. لنین و استالین هم به همین منوال؛
بسیاری از مردم جهان به ساده زیستی رهبرانشان افتخار کرده و بدان میبالند.
این ویدئو کوتاه اشتباه مردم را به همین سادگی به تصویر میکشد.
ح درویشی
@Tafakkor | 11 397 |
| 7 | تمرین مدارا در باب تفکر انتقادی؛
پرسیدن ریشهی تفکر انتقادی است. ریشهی دانستن، خرد است، و پرسیدن کاربرد آزادانهی خرد است.
زمانی کانت گفته بود: «جرأت کن بدانی». جرأت داشته باش که خرد خود را بهکارگیری.
یعنی نهادینه شدن پرسش نتیجهی ترکیب آزادی و خرد است. «چرا کردن» تبلور خرد در آزادی است. برای استقرار این رفتار، چیزهایی لازم بوده است که ما نداشتهایم. فرهنگی لازم بوده است که ما نداشتهایم. ما این گرایش و برداشت را نداشتهایم که آزادی یعنی از خرد خود در همه چیز آشکارا استفاده کردن. حتی در کاربرد و کارآیی خود خرد. یعنی در نقد همه چیز از جمله خود خرد.
«پرسش» در این مفهوم اجتماعی و فرهنگی، خاصیت و کارکرد عصر مدرن و جامعهی مدنی است. در نتیجه در تقابل است با دنیای بسته و صرفا حرفشنو.
فرهنگ گذشتهی ما بهانههای بسیار داشته است برای دور ماندن از بسیاری پرسشها. بسیاری از پرسشها به ویژه در عرصهی اجتماعی، برای ما حکم «تابو» داشته است. حکم گذشتن از خط قرمز را داشته است. در ابعاد مختلف فلسفی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اعتقادی، اخلاقی، ادبی و غیره، حق پرسش را پیشاپیش از خود سلب کرده بودهایم. به همین سبب هم نوعی «بیچرایی» و «تسلیم قضا و قدری» به رفتار نهادی ما بدل شده است. حتی حافظ ما هم که پر از چراست از برخی بابتها بی چراست. به همین سبب هم بین تردید و ایقان، و پرهیز و بیان مانده است.
بیچرایی در جامعهی ما به نوعی تقدیر اجتماعی تعبیر شده است، که در هر حال واقعیت داشته است. و پذیرفته هم شده است که چنان باشد. بدین سبب هم فرهنگ ما باب «نقد» خود را نگشوده است. حتی در دوران اخیر هم، ما به دلایل و بهانههای گوناگون از نقد خود سر باز میزدهایم و پرهیز میکردهایم و پرهیز میکنیم. مثلا بسیاری از گروههای سیاسی در این چندین دهه، عملا باب انتقاد از خود را مسدود میکردهاند. بدین بهانه که مبادا مخالفان سوء استفاده کنند. یا بسیاری از هواداران یک نویسنده یا دوستداران یک شاعر، انتقاد از او را عملا مجاز نمیدانستهاند. به همین سبب هم جامعهی ما به «تجلیل انتقادی» از بزرگان خود عادت نکرده است. فکر میکردهایم که اگر اختلاف نظری را دربارهی کسی یا اثری که برتریاش را پذیرفتهایم مطرح کنیم، از شأن و اعتبار و اهمیت او کاستهایم. چون نقد متن را با نقد شخص اشتباه یا یکی میگرفتهایم.
نیاز جامعهی ما به نقد همه جانبهی فرهنگی، نخستین مسئلهی مبرم ماست و همین امر است که خوشایند سنت نیست. سنت به یک اعتبار، مجموعهی رفتارها و گفتارها و پندارهای نهادی شده است. حرفشنوی و نپرسیدن یکی از وجوه پابرجای سنت است.
اجداد و بزرگان ما به گونهای زیستهاند. دستاوردهایی هم داشتهاند. فرهنگشان محدودیتها و مقدوراتی داشته است. اما امروز ما نه میتوانیم مثل آنها زندگی کنیم، و نه توقع بیجا داریم که چرا آنها مثل امروز ما نزیستهاند. پس اگر به نقد فرهنگمان میپردازیم از یکطرف بنا به اقتضا و ایجاب امروزمان است، و از طرف دیگر به سبب سلطهای است که گذشته بر اکنونمان دارد. این سلطه را در بسیاری از امور اجتماعی و فرهنگی و غیره حتی هنوز در ادبیات امروز هم از بابتهایی میتوان دریافت.
میشل فوکو در تحقیقاتش نتیجه گرفته است که نقد این نیست که بگوییم وضع به طوری که هست درست نیست بلکه نقد این است که تذکر دهیم شیوهها و کارهایی که مورد قبول ماست، بر چه چیزهایی پی ریزی شده است که بی چون و چرا مسلم گرفته میشود. بر اساس چه طرز فکرهای مأنوس و عادت شده و به محک نقد نخوردهای بنا شده که هیچکس در آنها شک و شبهه نمیکند.
نقد فرهنگ درست در این معنا مفهوم میشود که پایهی مفروضات مورد پرسش قرار گیرد. باز به قول فوکو، فکر به چشم نمیآید و پنهان است. ولی آنچه باعث رفتار روزانهی ماست چیزی جز فکر نیست. حتی در احمقانهترین رسوم و ابلهانهترین نهادها و بیسروصداترین عادات هم همیشه فکر وجود دارد.
زنده یاد محمد مختاری (در ماجرای موسوم به “قتلهای زنجیرهای” به قتل رسید)/ تمرین مدارا/فرهنگ بیچرا
@Tafakkor | 2 416 |
| 8 | امروزدراینآیهتدبرمیکنیم
👇به نام خدا
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد.
رعد/۲۸
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═┅
تورم مسیری آرام ، اما موثر به منظور انتقال منابع مردم به حکومتها بدون نیاز به افزایش مالیات است.
توماس_سول
@Tafakkor | 2 346 |
| 9 | دموکراسی بر اساس اصول "آبراهام لینکلن" استوار است، که میگوید: میتوان تمام مردم را گاهی تحمیق کرد و بعضی از مردم را همیشه تحمیق کرد، اما نمیتوان همهی مردم را برای همیشه تحمیق کرد.
اگر حکومتی فاسد باشد و از بهبود زندگی مردم روی گرداند، بخشی از شهروندان به این پی خواهند برد و همینها سرانجام حکومت را عوض خواهند کرد. اما کنترل رسانهها توسط حکومت، منطق لینکلن را بیاساس میکند، زیرا مانع از آن میشود تا شهروندان به آن پی ببرند الیگاریشی حاکم از طریق انحصار بر رسانهها میتواند مکررا اشتباهات را به گردن دیگران بیندازد و توجهات را به سمت تهدیدات خارجی (خواه واقعی، خواه خیالی) منحرف کند.
یووال نوح هراری
@Tafakkor | 3 856 |
| 10 | دکتر آذرخش مُکری
.mp3 | 1 809 |
| 11 | دکتر آذرخش مُکری
.mp3 | 1 |
| 12 | شکست روایت در برابر خاطرهٔ جمعی
بیش از چهار دهه است که ماشین عظیم تبلیغاتی، با صَرف ِسرمایههای ملی و انسانی، تلاش کرده تا چهرهای مقدس و آرمانی از حکومتی ایدئولوژیک ترسیم کند. رهبرانش در هالهای از قداست تاریخی پیچیده شدند و انتظار میرفت این روایت، نه تنها در داخل، که در گسترهٔ جهان اسلام نیز طنینانداز شود و آن را به عنوان تنها نمایندهٔ حقیقت دینی بشناساند.
اما در این محاسبه، یک نیروی شگرف نادیده گرفته شد؛ خاطرهٔ کهن جمعی مردمی که تاریخ در خونشان جاریست. در برابر روایت رسمیِ سیاه و سفید، حافظهٔ فرهنگی این سرزمین با هزاران لایهٔ نمادین و کهنالگویی خود، حکایتی موازی و مقاوم را زنده کرد.
امروز، در گفتگوهای روزمره و در میان نسلهای مختلف، مردمی که قرار بود تنها با اصطلاحات فقهی و کلامی بیندیشند، ناگزیر به زبانی کهنتر و ریشهدارتر روی آوردهاند. نامهایی اساطیری و تاریخی—که قرنهاست در ضمیر این تمدن جا خوش کردهاند—به نمادهایی گویا برای توصیف وضعیت کنونی بدل شدهاند. مردم، حکومت را در قالب فرمانروایان ستمگر افسانهها میبینند(ضحاک).حاکمانی که به باور جمعی، با پیمان بستن با نیروهای پلید، مارهای فساد و بیداد بر دوششان روییده و هستی و جوانی این سرزمین را قربانی هوس جاودانگی خویش میکنند.
این تشبیه، تنها یک بازی ادبی نیست. این، نشاندهندهٔ شکست کامل روایت مهندسیشدهٔ رسمی و چیرگی روایت طبیعی و ریشهدار فرهنگی است. زمانی که یک ملت برای درک و بیان واقعیت پیچیدهٔ سیاسی خود، به سراغ کهنالگوها و نمادهای باستانی میرود، به این معناست که روایت تحمیلی، نتوانسته است قلب و خیال آنان را تسخیر کند.
اسطورهٔ «نبرد نور و تاریکی»—که در اعماق فرهنگ این سرزمین از آیینهای باستانی تا ادبیات عرفانی ریشه دوانده—دیگر در انحصار روایت رسمی نیست. برعکس، این مردم هستند که با تکیه بر این درک کهن، حکومت را در قلمرو «تاریکی» جای دادهاند و خود را سپاه «نور» میدانند. آرزوی همگانی برای «پیروزی روشنایی»، دیگر وعدهای دینی در قالب منجیگرایی منفعلانه نیست؛ بلکه تکیه بر اسطورهای زنده و فعال است که نویدبخش قیام اخلاقی و پیروزی نهایی “داد” بر “بیداد” است.
این، شکست ایدئولوژی در برابر تخیل جمعی است. شکست پروپاگاندایی که میخواست گذشته را مصادره کند، در برابر حافظهای که نمیمیرد. وقتی تمدنی کهن، با تمام نمادها و حماسههایش، علیه روایت رسمی از هویت و تاریخ قیام میکند، آشکار میشود که حکومت، نبرد برای روح ملت را باخته است. آنها میخواستند خالقان معنای جدید باشند، اما مردم، در گنجینهٔ معناساز کهن خود، هم نقد حال را یافتند و هم نقشهٔ راه فردا را.
زهرا مهر
@Tafakkor | 2 765 |
| 13 | امروزدراینآیهتدبرمیکنیم
👇به نام خدا
إِنَّا مُنَجُّوكَ
من نجات دهنده تو هستم
عنکبوت/۳۳
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═┅
آنکس که حکومت را بر آن دارد تا دربارهی نجات روحها داوری کند، نه تنها از وظیفهی خویش فراتر رفته، بلکه راه را بر ایمان راستین نیز بسته است.
جان لاک
@Tafakkor | 1 966 |
| 14 | تکاپوی اندیشه؛
محمد ارکون و آسیبشناسی «عقل دینی»
در سپیدهدم قرن بیست و یکم، در میانه طوفان خشونتهایی که نام مقدس دین را بر پرچم خود مینویسند، پرسشی ژرف و دردناک، ذهن هر جوینده حقیقت را میآزارد: آیا خشونت، تعصب و انجماد فکری، ریشه در ذات ادیان دارد یا برآمده از نوعی نگاه و فهم خاص از دین است؟ محمد ارکون (۱۹۲۸-۲۰۱۰)، اندیشمند الجزایری، عمر خود را وقف کندوکاو در همین پرسش بنیادین کرد. او با اتخاذ رویکردی که خود «نقد عقل اسلامی» مینامید، به آسیبشناسی «عقل دینی» پرداخت و نشان داد چگونه این عقل، در دام آسیبهایی گرفتار آمده که هم حیات دین را تهدید میکند و هم صلح جامعه انسانی را.
عقل دینیِ منجمد؛
ارکون تاکید میکرد که متن مقدس (اعم از قرآن یا کتابهای دیگر) در بستر تاریخی خاصی نازل شده و متاثر از زبان، فرهنگ و شرایط زمانه خود است. اما «عقل دینی» غالباً این تاریخمندی را نادیده میگیرد و متن را به مثابهی مجموعهای از حقایق فراتاریخی و تغییرناپذیر میفهمد. این نگاه، متن را از ریشههای انسانی و زمینیاش جدا کرده و به امری کاملاً قدسی و دستنیافتنی تبدیل میکند. نتیجه این فرآیند، انجماد تفکر است. احکام و تفسیرهای خاص تاریخی، به قواعدی ابدی و جهانشمول تبدیل میشوند و هرگونه پویایی و بازخوانی متناسب با مقتضیات زمان جدید، متهم به «بدعت» یا «الحاد» میگردد.
سلطه «قابل تفکر» و انکار «غیرقابل تفکر»
یکی از مهمترین مفاهیم در دستگاه فکری ارکون، تمایز میان «قابل تفکر» و «غیرقابل تفکر» است. عقل دینی سنتی، مرزهای سختی میکشد و مشخص میکند که چه پرسشها، موضوعات و تفسیرهایی مجاز (قابل تفکر) و کدامها ممنوع (غیرقابل تفکر) هستند. این مرزبندی، طی قرنها و توسط نهادهای رسمی دینی (مانند مدارس فقهی، کلامی) تثبیت شده است. برای مثال، پرسش از چگونگی جمعآوری قرآن، نقد تاریخی روایات، یا خوانش نمادین از برخی داستانهای قرآنی، غالباً در حوزه «غیرقابلتفکر» قرار گرفتهاند. این انحصارگری معرفتی، فضای نقد و پرسشگری را میبندد و اجازه نمیدهد عقلانیت نقاد مدرن با میراث دینی به گفتگویی سازنده بنشیند.
اسطورهزدایی نکرده قدرت نمادها
ارکون بر اهمیت نقد اسطورهای تاکید داشت. مقصود او نفی دین نیست، بلکه فهم لایههای نمادین و اسطورهای در هر سنت دینی است. عقل دینی آسیبدیده، قادر به تمایز نهادن میان هستهی اخلاقی-معنوی دین و قالبهای اسطورهای-تاریخی آن نیست. در نتیجه، نمادها به جای آنکه دربهایی به سوی حقیقتی ژرفتر باشند، خود تبدیل به حقیقت نهایی میشوند. این بتوارگی نمادها (چه مکانهای مقدس، چه شخصیتها، چه فرمولهای کلامی) میتواند به تعصب و خشونت بینجامد، زیرا هرگونه نقد یا طرح پرسش درباره آن نمادها، حمله به مقدسات تلقی میشود.
پیرایش تاریخ و ساخت هویت انحصاری؛
عقل دینیِ بسته، میل شدیدی به پیرایش تاریخ دارد. تاریخ واقعی، پر از تنوع، اختلاف نظر، فراز و نشیب و حتی خشونتهای انجام شده در نام دین است. اما این عقل، تاریخی آرمانی و یکدست میسازد که در آن «سلف صالح» همواره بر حق مطلق بودهاند و هرگونه انحراف یا اختلافی حذف شده است. این تاریخ پیراسته، مبنایی برای ساخت یک هویت انحصاری و برتر میشود. «ما»ی مسلمان (یا مسیحی، یا یهودی) به عنوان میراثداران این تاریخ طلایی، خود را مرکز حقیقت میدانند و «دیگری» (غیرمومن، فرقههای دیگر، سکولارها) را در حاشیه یا در موضع خطا قرار میدهند. این نگرش، بنیاد دیگرستیزی و نفی گفتوگوی بینادینی و بینافرهنگی است.
راه چاره؛ به سوی «عقلانیت نقاد» دینی
ارکون، که خود مسلمانی معتقد بود، راه برونرفت از این آسیبها را نه در کنار گذاشتن دین، که در بازخوانی انتقادی سنت با ابزارهای علوم انسانی مدرن (تاریخ، نقد ادبی، علوم زبان، جامعهشناسی، مردمشناسی) میدید. او خواهان گشودن درهای «غیرقابل تفکر» و قرار دادن همه میراث دینی در معرض نقد تاریخی و هرمنوتیکی بود. به باور او، تنها از این طریق است که دین میتواند از قالب بستهی تاریخیاش رها شده و در مواجهه با پرسشهای دنیای مدرن، خلاقانه و انسانی پاسخ دهد.
در پایان باید تامل کرد؛
آسیبهای عقل دینی که ارکون برمیشمارد، تنها مشکل جهان اسلام نیست. این آسیبها در تمامی سنتهای دینی که در برابر نقد مدرن به انجماد و دفاع تهاجمی روی آوردهاند، قابل ردیابی است. پیام ارکون، در اصل، فراخوانی به تواضع معرفتی است. به یاد آوردن این امر که فهم بشر از امر مقدس، همواره نسبی، تاریخی و مشروط به زبان و فرهنگ است. شاید تنها با پذیرش این محدودیتها و گشودن باب پرسشگری بیهراس باشد که ایمان میتواند به جای آلت دست قدرت و خشونت، تجلیگاه تفاهم، عدالت و انسانیتر زیستن شود.
زهرا مهر
@Tafakkor | 2 302 |
| 15 | بیش فعالی
.mp3 | 1 754 |
| 16 | چیست و چگونه است که جباران و خودکامگان آنگاه که بر مسند قدرت استقرار می یابند به وسوسه مشروعیت گرفتار میآیند؟
در تحلیل روان شناختی این پدیده دو نکته مهم به نظر میرسد. نخست آنکه سلسله مراتب قدرت به مخروطی میماند که حکومت در رأس آن قرار گرفته باشد. قدرت طلبی و سلطه جویی در نهاد آدمیزاد است و جادوی قدرت کسانی را که استعداد برتر و وسایل و امکانات بیشتر برای پیشرفت داشته باشند بر میگزیند و آنان را مسخر خویش میسازد و بدین گونه مسابقهای در میان آنان در میگیرد رقابت در میان جادو شدگان قدرت یک امر طبیعی است و در این کشمکش بیامان هر که را زور بیشتر باشد پیروزی بیشتر حاصل میشود و در مرحلهی نهایی یکی که زورمندتر از دیگران، و وسایل برای او فراهم تر از دیگران است جلو میافتد و خود را به رأس مخروط میرساند و بر مسند حکومت تکیه میزند.
اما قانونی که او را تا آنجا رسانیده است هنوز در کار است. دلدادگان و جادو شدگان قدرت در سطوح مختلف مخروط همچنان سرگرم مسابقه هستند و یکدیگر را کنار میزنند و مسیر آن همه به سوی رأس مخروط است و این مایهی نگرانی کسی است که پس از کوشش و تقلای زیاد خود را به آنجا رسانیده و میخواهد تا ابد در آنجا بماند. او طبعاً میخواهد جلوی این مسابقهی قدرت را بگیرد. میخواهد قانون زور را که خود برکشیدهی آن است، ملغی سازد. در پی مستمسکی میگردد که بتواند برای خود حریمی دست و پا کند و دیگران را از تجاوز به آن بازدارد و در این جاست که خار خار مشروعیت در دل او راه میجوید. از دیوار مشروعیت به مثابۀ سدی در برابر يأجوج زور کند تا معشوقهی قدرت را در پناه این دیوار برای خود، و تا ابد در انحصار خود، نگاه دارد.
ابن بطوطه/محمد علی موحد
@Tafakkor | 2 564 |
| 17 | امروزدراینآیهتدبرمیکنیم
👇به نام خدا
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَیٰ
به زودی پروردگارت پاداشی به تو ادا میکند که کاملا راضی خواهیشد.
ضحی/۵
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═┅
ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺗﭙﻪﻫﺎ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ، ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﭼﺘﺮ
ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
آنتوان چخوف
@Tafakkor | 2 830 |
| 18 | دُزدسالاری یا کلپتوکراسی (از یونانی «دزد»، و از «قدرت، حکومت») به دولتی اشاره دارد که عامهی مردم را فدای افزایش ثروت شخصی طبقه حاکم میکند. در واقع، حکومتی است که رهبران فاسد آن (دزدسالاران) از قدرت سیاسی برای مصادره ثروت مردم و زمینهایی که بر آنها حکومت میکنند، استفاده میکنند، معمولاً با اختلاس یا تصرف غیرقانونی بودجههای دولتی به قیمت کل جمعیت همراه است. یکی از ویژگیهای دزدی اقتصادی مبتنی بر سیاست این است که اغلب هیچ اطلاعیه عمومی برای توضیح یا عذرخواهی برای اختلاسها وجود ندارد، یا هیچ گونه اتهام یا مجازات قانونی علیه مجرمان وضع نمیشود.
این نوع حکومت بیشتر در کشورهای توسعهنیافتهٔ دارای رژیمهای دیکتاتوری، سرزمینهایی که مردمش سطح آگاهی اندکی دارند و به حقوق خود واقف نیستند و فاقد بلوغ سیاسی و فرهنگی هستند یا اقتصاد کشورشان دولتی است، دیده میشود. دزدسالاری بیشتر در کشورهای جهان سوم رخ میدهد؛ کشورهایی که اقتصادشان بیشتر بر پایه استخراج منابع و اقتصاد رانتی میچرخد.
@Tafakkor | 4 425 |
| 19 | دُزدسالاری یا کلپتوکراسی (از یونانی κλέπτης «دزد»، و از κράτος ، «قدرت، حکومت») به دولتی اشاره دارد که عامهی مردم را فدای افزایش ثروت شخصی طبقه حاکم میکند. در واقع، حکومتی است که رهبران فاسد آن (دزدسالاران) از قدرت سیاسی برای مصادره ثروت مردم و زمینهایی که بر آنها حکومت میکنند، استفاده میکنند، معمولاً با اختلاس یا تصرف غیرقانونی بودجههای دولتی به قیمت کل جمعیت همراه است. یکی از ویژگیهای دزدی اقتصادی مبتنی بر سیاست این است که اغلب هیچ اطلاعیه عمومی برای توضیح یا عذرخواهی برای اختلاسها وجود ندارد، یا هیچ گونه اتهام یا مجازات قانونی علیه مجرمان وضع نمیشود. دزدسالاری بیشتر در کشورهای جهان سوم رخ می دهد.
@Tafakkor | 1 |
| 20 | سکانسی بهیاد ماندنی از فیلمِ راههای افتخار (Paths of Glory) به کارگردانی استنلی کوبریک، محصول 1957.
در این سکانس، سربازان فرانسوی خسته و فرسوده از زخم های جنگ جهانی اول در کافهای نشستهاند، جنگی که یکی از بیمعناترین و بیحاصلترین جنگهای تاریخ بود. صاحب کافه، یک خوانندهی زن آلمانی( با بازی کریستین هارلن) را روی صحنه میآورد تا برای سربازان بخواند. موج تحقیر و تمسخر به سوی زن که از کشور دشمن است روانه میشود، زن شروع به خواندن میکند و سربازان کلمات آواز را که به زبان آلمانی است نمیفهمند اما به تدریج ملودی آواز را زمزمه میکنند.
جادوی موسیقی که زبانی جهانی است اثر خود را میگذارد و ناگهان نه تنها پوچی جنگ و نبرد بر سر قدرت، که بیمعنایی عواملی مثل زبان، دین، نژاد و مرزهایی که انسانها را ازهم جدا کرده و به دشمنی و بیگانه ستیزی دامن میزند نمایان میشود. دشمنی کاذبی که اکنون و در قرن بیست و یکم نیز بین ملتها وجود دارد. آواز زن گویی بیان دردی مشترک است و این گونه "استنلی_کوبریک" یکی از زیباترین سکانسهای ضد جنگ تاریخ سینما را بر پرده خلق میکند.
@Tafakkor | 2 933 |
