114 758
مشترکین
-21124 ساعت
+1 4297 روز
-31830 روز
آرشیو پست ها
ثبت نامدوره گویندگی و فن بیانبا ظرفیت محدود ..جهت ثبت نام دوره گویندگی و ساخت پادکست مارکتی پیام بدید:
@mr198000
84310
بینِ این که «دلم میخواد آدما کنارم باشن و احساس تنهایی میکنم»، با «وقتی که هستن و بهم حس اضافی بودن میدن»، تاب میخورم. نمیدونم کدومش درسته و باید به کدومش اعتماد کرد؟! هر دو؟! یا شایدم هیچکدوم. فقط میدونم داره سخت میگذره. داره یه چیزایی از ناخودآگاهم به ارادهم غلبه میکنه. از بعضی رفتارام، عمیقا پشیمون میشم، ولی بعضی وقتا هم راجع بهشون به خودم حق میدم. بابتِ این لحظهها که اینجوری سردرگم میگذره، غمگینم.
-دیوانه مینوشت؛
💊 13
1 314190
بهم گفت:« چون مرز داری، خیلی جاها دعوتت نمیکنن، چون یه چیزی ممکنه اونجا گفته بشه، تو معذب میشی، اونا رو هم معذب میکنی.» حرفِ جالبی بود. پس آدمایی مثلِ ما ناخودآگاه از جمعهایِ عمومی کنار گذاشته میشن.
-دیوانه مینوشت؛
💊 25
1 683380
حتی اگه با هم بحث کنیم، حتی اگه حرفهامون به هم نخوره، حتی اگه دعوامون بشه و صدامون بره بالا، آخرش یه کاری میکنه که بفهمم هنوز برام مهمم. آخرش یه جمله مینویسه، یه نشونه میده، یه «برام مهمی» یا «برام ارزشمندی» میگه که نذاره دلم بلرزه. نمیذاره امنیتِ بینمون از دست بره، نمیذاره شک کنم به بودنم تو زندگیش. آدما ممکنه اختلاف داشته باشن، ناراحت بشن، حتی دل همو بشکنن، ولی بعضیا بلدن وسط همهی اینا، حالِ رابطه رو نگه دارن. واقعاً همچین آدما کمان… همونا که بلدند دعوا کنن ولی نرن، مخالف باشن ولی نبرن، ناراحت بشن ولی امنیتِ دلِ طرف مقابلو خراب نکنن… >>>>
-دیوانه مینوشت؛
💊 17
1 731400
نمایش همه...
2.28 KB
💊 12
1 810250
