fa
Feedback
ترجمان علوم انسانى

ترجمان علوم انسانى

رفتن به کانال در Telegram

📌 ترجمۀ متون برگزیدۀ علوم‌انسانی 📕 با تخفیف، مشترک فصلنامه شوید: https://B2n.ir/bp3486 🔗 اینستاگرام: goo.gl/Dfcpf6 🔗 توئیتر: goo.gl/8uecQd 🔗 بله: goo.gl/ZciVZ6 📮 ارتباط با ما: @Tarjomaaan

نمایش بیشتر
43 769
مشترکین
-1224 ساعت
-747 روز
-18730 روز
آرشیو پست ها
Photo unavailableShow in Telegram
@tarjomaanweb 👇🏻
نمایش همه...
🔴 تا جمعه‌شب ۲۱ آذرماه می‌توانید شمارۀ ۳۵ مجلۀ ترجمان را با ۴۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید. 🔹 شمارۀ ۳۵ ترجمان با عنوان «موی دماغ علم» و زیرعنوان «چرا آدم‌ها به علم بی‌اعتماد می‌شوند و به شبه‌علم دل می‌بندند؟» در تابستان امسال منتشر شد. پروندۀ این شماره در شش مقاله و از جنبه‌های مختلف به موضوع «شبه‌علم» می‌پردازد و نمونه‌هایی رایج از شبه‌علم را معرفی می‌کند. پرسش محوری در مقالات این پرونده آن است که چرا شبه‌علم در موقعیت‌های بحرانی همچون همه‌گیری کرونا تا این اندازه پرطرفدار می‌شود. 🔹 شایلا لاو، نویسنده و روزنامه‌نگار حوزۀ علم، به موضوع بدبینی به داروهای «مصنوعی» یا غیرطبیعی می‌پردازد. آدریان راب، استاد دانشگاه استنفورد، در یکی دیگر از یادداشت‌های پرونده از تاریخ چهره‌خوانی و فرازونشیب‌های آن می‌گوید و به دلایل زنده‌ماندنِ این شبه‌علم در طول تاریخ توجه نشان می‌دهد. در پروندۀ این شماره، عناوین دیگری نیز به چشم می‌خورد: «راهنمای کامل ستیز با ضدواکسن‌ها»؛ «چطور شبه‌علم ’زبان بدن‘ شبکه‌های اجتماعی را تسخیر کرد؟»؛ «با زردچوبه به جنگ سرطان بروید»؛ و «مردم هنوز به علم اعتماد دارند، اما مشکل این است که به خیلی چیزهای دیگر هم اعتماد می‌کنند». 🔹 تعدادی از نسخه‌های این شمارۀ ترجمان موجود است که تا پایان جمعه‌شب می‌توانید با ۴۰ درصد تخفیف، یعنی با قیمت ۱۸۰٫۰۰۰ تومان، از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید. 🔗 لینک خرید: https://B2n.ir/xt9189 @tarjomaanweb #ترجمان #مجلۀ_ترجمان #شبه_علم
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
@tarjomaanweb 👇🏻
نمایش همه...
🎯 تا سرحد مرگ خودمان رو سرگرم کرده‌ایم — چرا کتاب نیل پستمن، با گذشت چهل سال از انتشار، همچنان پرخواننده است؟ 🔴 هرازگاهی کتابی دانشگاهی به اثری پرفروش تبدیل می‌شود. در سال ۱۹۷۹ همه دربارۀ فرهنگ خودشیفتگی کریستوفر لش سخن می‌گفتند و سال گذشته نیز نسل بی‌قرار نوشتهٔ جاناتان هایت سرنوشت مشابهی پیدا کرد. معمولاً چنین آثاری زمانی مطرح می‌شوند که نگرانی عمومی دربارهٔ یک موضوع خاص به اوج می‌رسد، اما درست همان ویژگی‌ای که سبب موفقیتشان می‌شود، یعنی ارتباط عمیق با زمانه، اغلب باعث فراموشی سریعشان نیز خواهد شد. بااین‌همه، کتاب سرگرم‌کردن خود تا سرحد مرگ اثر نیل پستمن، پس از چهل سال، همچنان پرخواننده است، چرا؟ 🔴 زیدی اسمیت پستمن را «نابغه‌ای پیشگو» می‌داند و به هر کسی که می‌شناسد نسخه‌ای از کتاب را هدیه می‌دهد. جی کنگ، نویسندۀ نیویورکر، نیز ستون خود را با الهام از پستمن «بحث‌کردن تا سرحد مرگ» نامیده است. 🔴 نقطۀ مرکزی استدلال پستمن این است که هر رسانهٔ تازه‌ای فرهنگ را بازسازی می‌کند. رسانه‌ها صرفاً حامل پیام نیستند، بلکه شکل اندیشیدن، مفهوم دانایی و قالب‌های بیان حقیقت را تعیین می‌کنند. به‌زعم او، در دهۀ ۱۹۸۰ فرهنگ آمریکا از الگوی نوشتار، که بر نظم منطقی و استدلالی استوار بود، به‌سوی تلویزیون حرکت می‌کرد که تابع الزامات نمایش بود. حتی برنامه‌های آموزشی نیز از منطق تبلیغات تلویزیونی تبعیت می‌کردند و آموزش را به سرگرمی تقلیل می‌دادند. پستمن بیش از همه از اخبار تلویزیونی انتقاد می‌کرد. 🔴 او معتقد بود اخبار تلویزیونی مخاطب را به مصرف اطلاعاتی عادت می‌دهد که هیچ ارتباطی با زندگی، کنش یا واقعیت ندارد: خبرهایی بی‌زمینه، بی‌پیامد و بی‌اهمیت که تنها کارکردشان سرگرمی است. 🔴 امروزه شبکه‌های اجتماعی جای تلویزیون را گرفته‌اند، اما توصیف پستمن همچنان صدق می‌کند. رسانه‌های اجتماعی به‌سبب ساختارشان انسجام، دقت و زمینه‌مندی را ناممکن می‌سازند. به عبارت دیگر، در جهانی که رقابت برای جلب توجه هر روز شدیدتر می‌شود، رسانه‌ها به‌طور طبیعی به‌سوی اغراق، تحریک و مشاجره گرایش پیدا می‌کنند. مشارکت در جدل‌های شبکه‌های اجتماعی به کاربر حس فعالیت سیاسی می‌دهد، درحالی‌که همۀ این جنجال‌ها بیشتر به سرگرمی شباهت دارد. 🔴 کنگ می‌نویسد امروز گفت‌وگوهای سیاسی آن‌قدر پرهیجان شده‌اند که فکر می‌کنیم هر لحظه قرار است تصمیمات مهمی گرفته یا رد شوند، حال آنکه شکل این گفت‌وگوها، همان چیزی است که گفت‌وگوی واقعی را ناممکن ساخته است. 🔴 پستمن نوشتن این کتاب را در سال ۱۹۸۴ آغاز کرد، سالی که عنوان رمان جورج اورول را به یاد می‌آورد. او می‌خواست نشان دهد آمریکا نه گرفتار سانسور اورولی، بلکه در حال فرورفتن در خواب‌آلودگی هاکسلی است، جامعه‌ای که نه با ترس، بلکه با وفور سرگرمی خلع سلاح می‌شود. اما آنچه حتی او هم پیش‌بینی نکرده بود این بود که عوام‌فریبان قرن بیست‌ویکمی می‌توانند هر دو ابزار را هم‌زمان به کار گیرند: رسانه‌های سرگرم‌کننده را برای کسب قدرت به خدمت بگیرند و سپس از همان قدرت برای سرکوب، سانسور و بهره‌کشی استفاده کنند. 📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «تا سرحد مرگ خودمان رو سرگرم کرده‌ایم» که در سی‌وششمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب گزارشی است از «Still Amusing Ourselves» که نوشتۀ لورا میلر است و در تاریخ ۲۵ فوریۀ ۲۰۲۵ در وب‌سایت اسلیت منتشر شده است. 🔗 لینک خرید شمارۀ ۳۶ مجلۀ ترجمان: https://B2n.ir/kz3315 🔗 لینک خرید اشتراک مجلۀ ترجمان: https://B2n.ir/bp3486 @tarjomaanweb
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
@tarjomaanweb 👇🏻
نمایش همه...
🔷 آیا داستان‌هایی که دربارۀ خودمان می‌سازیم بیمارمان می‌کنند؟ 🔹 وقتی «تشخیصِ» بیماری به آغاز آن تبدیل می‌شود 🔸 وقتی بچه بودم، یک روز در تلویزیون خبر مرد خیلی چاقی را دیدم که در خواب سکته کرده بود و مجبور شده بودند او را با جرثقیل از آپارتمان بیرون بکشند. می‌ترسیدم به سرنوشت او دچار شوم. خانم کالفین، معلم کلاس اول، می‌گوید چند روز پیاپی «فقط ناراحت می‌نشستی و به غذایت دست نمی‌زدی». یک هفته قبل‌تر، روز روزۀ غفران را در مدرسه جشن گرفته بودیم و فکرِ نخوردن از همان‌جا به سرم زده بود. اولین بار بود که می‌فهمیدم می‌شود به غذا «نه» گفت. 🔸 این تصمیم رنگ ایثار و ازخودگذشتگی به خود گرفت. چند روز بعد به مادرم گفتم سرم آن‌قدر گیج می‌رود که کم مانده بخورم به دیوار. پدرم روزها بیشتر از یک ساعت تلاش می‌کرد تا چیزی بخورم، ولی من گوش نمی‌دادم. پزشکم گفت در یک ماه گذشته وزنم دو کیلو کم شده است. بیمارستان اطفال را توصیه کرد و من را برای مشکل «ناتوانی در غذاخوردن» در بیمارستان پذیرش کردند. 🔸 یکی از پزشک‌ها بعد از صحبت با والدینم، که یک سال قبل‌تر طلاق گرفته بودند، نوشته بود «مادرش می‌گوید که پدرش آدم‌های چاق را مسخره می‌کند». پدرم هم گفته منشأ مشکل من مادرم است که «زیادی به غذا حساسیت نشان می‌دهد». روان‌شناس نوشته بود «بیماری او نمودی از آسیب در رابطۀ والدینش است؛ او تلاش می‌کند با رجوع به درونش احساساتی را که به او هجوم می‌آورند هضم کند» ولی درگیر نوعی «خودسرزنشگری» می‌شود. 🔸 این توصیفات می‌توانست شامل حال هر کسی بشود، اما دکترها نتیجه گرفتند که من به «نوع نادری از بی‌اشتهاییِ عصبی» مبتلا شده‌ام. روان‌کاوی به نام بروخ در دهۀ ۱۹۶۰ نوشته بود که بی‌اشتهایی عصبی «جست‌وجوی کورکورانۀ هویت و فردیت» است. واژۀ «بی‌اشتهایی» چنان تأثیر نیرومندی بر من داشت که می‌ترسیدم تکرارش کنم. 🔸 نونیا پیترزِ انسان‌شناس در مقاله‌ای با نام «بی‌اشتهایِ ریاضت‌کش» می‌گوید این بیماری در چند مرحله بروز می‌کند. اول از همان فرهنگی شروع می‌شود که بسیاری از زنان را به رژیم‌گرفتن ترغیب می‌کند، و بعد، تصمیم به نخوردن جدی و جدی‌تر می‌شود و به مرحله‌ای می‌رسد که انصراف از آن سخت است. پیترز می‌گوید «وقتی کسی ریاضت را انتخاب کرد، رفتارهای مُرتاضانه‌اش انگیزه‌های مرتاضانه به وجود می آورد، نه برعکس». 🔸 در دفتر خاطرات کلاس دومم این‌طور نوشته‌ام: «من یه‌جور مریزی گرفته بودم که اسمش بی‌اتشهابیه». پرستار سه مرتبه در روز کنارم می‌نشست و من غذاها را تماشا می‌کردم و جز چند لقمه چیزی نمی‌خوردم. سینیِ غذا را که می‌بردند، پرستار ۴۵ دقیقۀ دیگر مراقبم بود تا بالا نیاورم. آن‌موقع حتی نمی‌دانستم که آدم می‌تواند به‌طور ارادی هم بالا بیاورد. 🔸 بعد از دو هفته، یک روز از غذا خوشم آمد و اصلاً نفهمیدم چطور تمامش را خوردم. پرستار گفت که امتیاز گرفته‌ام و می‌توانم پدر و مادرم را ببینم. انگار طلسم شکست. برای آنکه ملاقات‌ها تکرار شوند، هرچه در سینی غذا بود می‌خوردم. بهار آن سال، یکی از روان‌شناس‌ها نوشت که علائم بیماری برطرف شده. او نتیجه گرفت که بی‌اشتهاییِ من «یک روش مقابله‌ای برای تحمل فشارها» بوده است. 🔸 کودکان گاهی خشم و احساسِ عجزشان را با غذانخوردن ابراز می‌کنند، یکی از معدود روش‌های اعتراض که برایشان فراهم است. متخصصان به این کودکان می‌گویند که این رفتار آشناست و نام خاصی دارد. بعد این بچه‌ها، دانسته یا ندانسته، رفتارشان را منطبق با همان نام و همان گروهی می‌کنند که گفته می‌شود به آن تعلق دارند، و تدریجاً رفتاری عمدی به عادتی غیرارادی و تثبیت‌شده تبدیل می‌شود. 🔸 حالا شک دارم که اصلاً به آن بیماری مبتلا شده باشم. می‌گویند اختلالات روانی ما مهارناپذیرند و اختیار زندگی‌مان را به دست می‌گیرند، ولی من می‌گویم قصه‌هایی که خود ما دربارۀ آن‌ها می‌سازیم، به‌خصوص در اوایل بیماری، ممکن است نقش مهمی در شکل‌گیری آن‌ها داشته باشد. تفاسیر روان‌پزشکی خنثی نیستند: آن‌ها «بینش» ما، یا داستان‌هایی که دربارۀ «خود» می‌سازیم، را تغییر می‌دهند و شناخت ما از ظرفیتمان را دگرگون می‌کنند. 🔺 آنچه خواندید برشی است از فصل اول کتاب «بیگانه با خود» نوشتۀ رِیچل اَویو و با ترجمۀ عرفان قادری. برای مطالعۀ بخش‌هایی از کتاب و تهیۀ آن می‌توانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید. 🔗 لینک خرید: https://B2n.ir/wf4668 🔸بیگانه با خود: ذهن‌های پریشان و داستان‌هایی که زندگی‌مان را تغییر می‌دهند ✍🏻 نوشتۀ ریچل اَویو ✍🏻 ترجمۀ عرفان قادری 📚 ۲۸۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۷۶٫۳۰۰ تومان @tarjomaanweb
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
@tarjomaanweb 👇🏻
نمایش همه...
🔴 کتاب هفته: عادت‌های خوب، عادت‌های بد 🔷 بخشی از متن کتاب 🔹 این تجربه‌ای کاملاً رایج در نوعِ بشر است: می‌خواهیم تغییری ایجاد کنیم، برای آن تصمیمِ قاطع می‌گیریم و فرض می‌کنیم این همۀ آن چیزی است که لازم داریم. به این فکر کنید که باورِ عمومی تا چه اندازه روی جملاتی از این دست توافق دارد: «او آن چیز را به‌قدر کافی نمی‌خواست» یا «آیا واقعاً برای به‌دست‌آوردنش تمام تلاشت را کردی و نشد؟». 🔹 این نوع استدلالِ ساده‌انگارانه از همان ابتدای کودکی‌مان آغاز می‌شود و تا انتها به قوت خود باقی می‌مانَد، تا مرحله‌ای از زندگی که بسیاری از ما (متأسفانه) ناچار به «جنگیدن» با بیماری‌هایی مانند سرطان خواهیم بود. باور عمومی بر این است که همه‌چیز خلاصه می‌شود در نیروی اراده. 🔹 بنابراین تلاش برای تغییردادنِ خودمان تبدیل شده است به محکی برای سنجشِ قدرتِ شخصیت یا لااقل بخش خودآگاهِ آن. به نظر من، فرضیۀ نیروی اراده از یک خطای ابتدایی -و از بسیاری جهات، منطقی- سرچشمه می‌گیرد. وقتی تصمیمی می‌گیریم، احساسمان این است که بخش مهمِ کار انجام شده است. 🔹 جهان جای پُرآشوب و به‌هم‌ریخته‌ای است که ما را از اتخاذ تصمیم‌های مهم بازمی‌دارد. اغلب ما، تا زمانی که مجبور نشویم، گرفتن چنین تصمیم‌هایی را به تعویق می‌اندازیم. بنابراین زمانی که این کار را انجام دادیم احساس پیروزی می‌کنیم. اندکی وزن کم می‌کنیم، کارمان را عوض می‌کنیم ... اما سپس همه‌چیز کُند می‌شود. مشکل از اراده نیست. پس از چیست؟ 🔺 «عادت‌های خوب، عادت‌های بد» کتاب این هفتۀ ترجمان است. در این هفته می‌توانید این کتاب را با ۳۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید. 🔗 لینک خرید: https://B2n.ir/eu8712 🔸عادت‌های خوب، عادت‌های بد: علم ایجاد تغییرات مثبت و پایدار ✍🏻 نوشتۀ وندی وود ✍🏻 ترجمۀ بابک حافظی 📚 ۳۲۸ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با ۳۰ درصد تخفیف: ۲۹۷٫۵۰۰ تومان @tarjomaanweb
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
@tarjomaanweb 👇🏻
نمایش همه...
🔷 عادت‌های خوب، عادت‌های بد 🔹 کتاب هفتۀ ترجمان 🔸 «باید تغییر کنم»؛ این جمله‌ای است که در طول زندگی بارها به خودمان می‌گوییم. گاهی این تغییر «کاهش وزن» است، گاهی «خوردن غذای سالم»، گاهی «دوری از بطالت» و گاهی «افزایش مطالعه». 🔸 همۀ ما می‌خواهیم وضعیت خودمان را بهتر کنیم، بیشتر پس‌انداز کنیم، کمتر به محیط زیست آسیب برسانیم، روابط بهتر و عمیق‌تری با عزیزانمان داشته باشیم و، در کل، بتوانیم زندگی‌مان را «آن‌طور که بایسته است» راهبری کنیم. پس تعدادی گزاره درست می‌کنیم و اولِ هر کدام یک «باید» می‌چسبانیم و روزی ده بار به آن‌ها فکر می‌کنیم تا ملکۀ ذهنمان شوند. 🔸 اما در اکثر موارد، این «باید»ها کاری از پیش نمی‌برند و نمی‌توانند تغییر محسوسی در ما پدید بیاورند. پس سرخورده می‌شویم و درنهایت فکر می‌کنیم تغییردادن خودمان ممکن نیست. فکر می‌کنیم شخصیت ما دیگر شکل گرفته و هیچ تکانی به آن نمی‌شود داد. 🔸 وندی وود، که استاد روان‌شناسی و کسب‌وکار دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است، در کتاب «عادت‌های خوب، عادت‌های بد»، به ما می‌گوید که تغییر یک فرایند ذهنی و شناختیِ صرف نیست و نمی‌شود با اضافه‌کردن «باید» به ایدئال‌هایمان مشکل را حل کرد؛ برای تغییرکردن، باید اول سازوکار تغییر را بشناسیم، و سازوکارش چیزی نیست جز «عادت». عادت‌ها توان این را دارند که رفتار ما را به‌شکل نامحسوس و تدریجی تغییر دهند، به گونه‌ای که این تغییرات پایدار باشند و بعد از چند صباحی دوباره به همان خانۀ اول برنگردیم. 🔸 او در این کتاب، که حاصل تحقیقات گسترده و چندین‌سالۀ او دربارۀ عادت‌هاست، نشان می‌دهد که چرا فکرکردن و حساب‌وکتاب‌کردن و تعیین اهداف نمی‌تواند ارادۀ ما را تقویت کند و، درعوض، باید چه راهکارهایی به کار ببندیم تا بتوانیم عادت‌های بدون فکر در خودمان پدید بیاوریم. 🔺 «عادت‌های خوب، عادت‌های بد» کتاب این هفتۀ ترجمان است. در این هفته می‌توانید این کتاب را با ۳۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید. 🔗 لینک خرید: https://B2n.ir/eu8712 🔸عادت‌های خوب، عادت‌های بد: علم ایجاد تغییرات مثبت و پایدار ✍🏻 نوشتۀ وندی وود ✍🏻 ترجمۀ بابک حافظی 📚 ۳۲۸ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با ۳۰ درصد تخفیف: ۲۹۷٫۵۰۰ تومان
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
@tarjomaanweb 👇🏻
نمایش همه...
🎯 بگذار امتحان‌ها استرس داشته باشند! — پزشکی کردن تجربه‌های عادی 🔴 تحقیقات متعددی از «اضطراب شدید» دانش‌آموزان در مدرسه حکایت دارند. بررسی جدیدی دربارهٔ مدارس انگلستان نشان می‌دهد که امتحان‌های سنگین و سخت بر سلامت روانی نوجوانان اثر گذاشته‌اند. طبق نظرسنجی‌های انجام‌شده، نیمی از دانش‌آموزانی که تابستان گذشته مشغول امتحانات بودند گفته‌اند در آن دوره با استرس دست‌وپنجه نرم کرده‌اند. و متخصصان توصیه می‌کنند که امتحانات مختلف، از جمله کنکورها و آزمون‌های جامع باید برای محافظت از دانش‌آموزان در برابر چیزی که «معضل استرس» نامیده می‌شود ساده‌تر و محدودتر شوند. 🔴 اما از نظر فرانک فوردی، آنچه حتی بیش از این جای نگرانی دارد روندی است که طی آن احساسات و تجربه‌های عادیِ کودکان امروزی مدام شکل و شمایل پزشکی پیدا می‌کنند. 🔴 امتحان همیشه برای دانش‌آموزان استرس‌زا بوده، اما فقط در سال‌های اخیر است که این استرس به مشکلی پزشکی تبدیل شده. مشکلی که گویی باید به هر قیمتی از کودکان در برابرش محافظت کرد. امروزه کودکان دائماً در معرض روایت‌هایی قرار دارند که همه چیز را به بیماری تعبیر می‌کند، روایتی که «نه‌فقط احساس‌کردن و تجربه‌کردن مشکلات را چارچوب‌بندی می‌کند، بلکه عملاً دعوتی است به بیماری». این روایت‌ها را در مرتبۀ اول خود دانش‌آموزان و سپس پدر و مادرهایشان بسیار جدی می‌گیرند. 🔴 در سال ۲۰۱۹ گزارشی نشان داد که، طی یک سال، شمار دانش‌آموزانی که در جلسات مشاوره دربارۀ استرس امتحان ابراز نگرانی کرده‌اند ۲۰۰ درصد افزایش یافته است. بی‌تردید اگر آن گزارش امروز منتشر می‌شد این رقم احتمالاً به ۳۰۰ یا حتی ۴۰۰ درصد می‌رسید. 🔴 و این روند فقط به «استرس امتحان» محدود نمی‌شود. رفتارهای ناهنجار دانش‌آموزان هم دیگر «بی‌انضباطی» یا «دردسرسازی» تلقی نمی‌شود، بلکه با برچسب‌های پزشکی معنا پیدا می‌کند. مثلاً کودکانی که از مدرسه بیزارند امروزه ممکن است دچار «فوبیا» تشخیص داده شوند. یعنی احساسات معمولی حالا در قالب مفاهیم درمانی بازتعریف می‌شوند. جای تعجب ندارد که در سه دهۀ گذشته کودکان این روایت را درونی کرده‌اند و تجربه‌های خود را با واژگانی روان‌شناختی مانند «استرس»، «تروما» و «افسردگی» توصیف می‌کنند. 🔴 رابرت مرتونِ جامعه‌شناس چنین روندی را «پیش‌گویی خودمحقق‌کننده» نامید، یعنی باورهایی که دربارهٔ افراد وجود دارد آن‌ها را به رفتاری وامی‌دارد که همان باورها را تأیید می‌کند. 🔴 بنابراین اگر دائماً به کودکان بگوییم که تجربه‌هایی مثل امتحان موجب استرس، تروما یا افسردگی خواهد شد، بسیاری‌شان همان را تجربه خواهند کرد. بدتر اینکه، این مسئله فقط به کودکان و نوجوانان محدود نخواهد ماند و «بیماربودن» به بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت بسیاری از مردم در جامعه تبدیل می‌شود و آن‌ها را در مقابل هر شکلی از فشار ناتوان می‌کند. این فرهنگِ شکنندگیْ به پرورش نسلی از قربانیان منتهی خواهد شد. 📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «استرس امتحان بیماری روانی نیست» که در سی‌وششمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب گزارشی است از «Exam stress is not a mental illness» که نوشتۀ فرانک فوردی است و در تاریخ ۲۴ فوریۀ ۲۰۲۵ در وب‌سایت اسپایکد منتشر شده است. 📌 برای خرید شمارۀ ۳۶ مجلۀ ترجمان به لینک زیر مراجعه کنید: https://B2n.ir/kz3315 @tarjomaanweb
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
@tarjomaanweb 👇🏻
نمایش همه...
🔵 معرفی کتاب «همزاد» از زبان علیرضا شفیعی‌نسب، مترجم کتاب 🔹 علیرضا شفیعی‌نسب دانش‌آموختۀ رشتۀ زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران است. او از زبان‌های انگلیسی و اسپانیایی ترجمه می‌کند و تاکنون آثار مختلفی در حوزۀ ادبیات و علوم انسانی ترجمه کرده است که از میان آن‌ها می‌توان به «ویجر»، «سرگذشت انسان»، «اقتصادهای نابهنجار»، «آزاد» و «گریزی از شکست نیست» اشاره کرد. 🔹 فقط من نیستم که حس می‌کنم واقعیت کج‌وکوج است. با هرکس صحبت می‌کنم از افرادی می‌گوید که «در لانۀ خرگوش» گم شده‌اند: والدین، خواهر و برادرها، دوستان صمیمی و صدالبته روشنفکرانی که قبلاً آشنا بودند و اکنون نمی‌شود شناختشان، چون تغییر چهره داده‌اند.    🔺 برای مطالعۀ بخش‌هایی از کتاب «همزاد» و تهیۀ آن می‌توانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید. 🔗 لینک خرید: https://B2n.ir/wq4462 🔸 همزاد: سفری به دنیای آینه ✍🏻 نوشتۀ نائومی کلاین ✍🏻 ترجمۀ علیرضا شفیعی‌نسب 📚 ۴۴۸ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۵۲۴٫۷۰۰ تومان @tarjomaanweb
نمایش همه...
02:17
Video unavailableShow in Telegram
@tarjomaanweb 👇🏻
نمایش همه...
15.25 MB
🔵 آیا زمان آن رسیده که از «خواندن» دربرابر «سواد» دفاع کنیم؟ 🔹 خواندن را معمولاً با سواد اشتباه می‌گیرند. سواد مهارتی است برای رمزگشایی از متونِ مکتوب، اما خواندن فراتر است. خواندن با تفسیر و تخیل سروکار دارد؛ دستاوردی فرهنگی است که معنا در دل آن خلق می‌شود. سواد یعنی دریافت «سطر»ها، و خواندن یعنی دریافت آنچه «بین سطرها» پنهان شده. 🔹 خواندن ما را به دیدگاه‌ها و ایده‌های متفاوت دربارۀ مخمصه‌هایمان مجهز می‌کند. این عمل همواره قابلیت براندازیِ پیش‌فرض‌ها را دارد و به تجربۀ بشری معنا می‌بخشد. 🔹 ازطریق خواندن است که «آگاهیِ معطوف به تغییر» امکان می‌یابد و میل به نوشدن در ما پدید می‌آید. تاریخ مطالعه نشان می‌دهد که خواندن، بیش از آنکه پاسخ به دست دهد، پرسش برمی‌انگیزد. 🔹 و دقیقاً به همین دلیل، خواندنْ عملی «در جست‌وجوی معنا»ست، نه تضمینی برای «دریافت معنا». این گریزپاییِ معنا تاریخی به درازای خودِ نوشتار دارد و در طول تاریخ انتقادات زیادی به دنبال داشته است. سقراط نسبت به فناوریِ جدیدِ نوشتن تردید داشت و اظهار نگرانی می‌کرد از اینکه عامۀ مردم کتاب بخوانند. قدما معتقد بودند که حتی متن‌های خوب را نیز نباید هر کسی بخواند. معتقد بودند مطالعه، ازآنجاکه شامل عمل «تفسیر» است، غالباً مردم را به نتایجی سوق می‌دهد که نظم اخلاقیِ غالب را به چالش می‌کشند. سقراط، با زبان استعاره، خواندن و نوشتن را نوعی «مخدر» می‌دانست که هم می‌تواند دوا باشد و هم سم. 🔹 او هشدار می‌داد که، برخلاف گفت‌وشنودهای شفاهی که میان افرادی با جایگاه مشابه و رسوم مشترک و آن هم در یک محیط فرهنگیِ محصور و امن رخ می‌دهد، واکنش‌ها و رفتار خوانندۀ دور از دسترس را نمی‌توان سنجید. سقراط می‌گفت نوشتجات قدرت تمایزگذاری ندارند و میان خواننده‌ای که آن را می‌فهمد و از محتوایش سود می‌برد با کسی که گمراه و سردرگم می‌شود فرقی نمی‌گذارند. 🔹 بااین‌حال، در طی سالیان، مطالعه به چیزی فراتر از عمل مکانیکیِ رمزگشایی از متن تبدیل شد و رفته‌رفته نوعی دستاورد فرهنگی قلمداد شد که افراد را به «خلق معنا»، و نه‌فقط «درک و دریافت» آن، توانا می‌ساخت. پیوند میان خواندن و حس مکاشفه رنگی معنوی و گاه عارفانه به آن می‌بخشید. ادیانی همچون یهودیت و مسیحیت خود را به‌واسطۀ رابطه‌شان با یک متن مقدس تعریف می‌کردند. 🔹 با اوج‌گیری اومانیسم، بُعد معنویِ مطالعه به قالب فردی و شخصی درآمد. فعالیتِ خواندن به‌تدریج از کاربرد ابزاریِ هدفمندش در جست‌وجوی حقیقت، به‌سمت راهبردی برای خودپروری حرکت کرد. 🔹 برون‌دادِ این تحولات در آرمانِ «عشق به مطالعه» در سدۀ هجدهم متبلور شد که، در مقام پاسخ به نقدهای سقراطی، غایتِ خواندن را تربیتِ خوانندۀ بصیری تعریف می‌کرد که به‌تنهایی قادر به تمایزگذاری و قضاوت مستقل است. 🔹 امروزه، انواع جدید سواد (سواد بصری، سواد شنیداری، سواد رایانه‌ای، سواد مالی و ...) دوباره جایگاه منحصربه‌فرد و اقتدار فرهنگیِ این آرمان را زیر سؤال برده و، به‌جای «جستجوگریِ معنا»، تضمین «دریافت معنا» می‌دهند. در این وضع، این پرسش بنیادین مطرح می‌شود که «اگر خواندن صرفاً نوعی از انواع سواد باشد، آیا محکوم به ابتذال نیست؟». 🔹 آیا در این جهان چندپارۀ مملو از سواد نباید نگرانی‌های سقراط را جدی گرفت و این بار از «خواندن» دربرابر «سواد» دفاع کرد؟ 🔺 آنچه خواندید برگرفته از کتاب «قدرت خواندن؛ از سقراط تا توییتر» است. این کتاب را فرانک فوردی نوشته و محمد معماریان ترجمه کرده است. برای مطالعۀ بخش‌های بیشتری از این کتاب و تهیۀ آن می‌توانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید. 🔗 لینک ورود: https://B2n.ir/ze8096 🔸قدرت خواندن؛ از سقراط تا توییتر ✍🏻 نوشتۀ فرانک فوردی ✍🏻 ترجمۀ محمد معماریان 📚 ۳۴۴ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۳۷۳٫۵۰۰ تومان @tarjomaanweb
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
@tarjomaanweb 👇🏻
نمایش همه...
🔴 کتاب هفته: وسعت یا عمق؟ 🔷 بخشی از متن کتاب 🔹 در سال ۲۰۱۴، برخی یافته‌ها دربارۀ کسب تخصص دیرهنگام در ورزش را در سخن پایانی کتاب نخستم با عنوان «ژن ورزشی» گنجاندم. در حین آماده‌شدن برای یک سخنرانی دربارۀ این پژوهش، سعی کردم پژوهش‌هایی دربارۀ این موضوع، خارج از دنیای ورزش، را هم بررسی کنم. 🔹 حاصل این جست‌وجو مرا بهت‌زده کرد. با افراد برجسته‌ای مواجه شدم که وسعت تجربه و علاقه‌شان علت موفقیتشان بود، نه شکستشان: مدیرعاملی که وقتی در شغل اولش مشغول به کار شد هم‌سن‌وسالانش داشتند برای بازنشستگی آماده می‌شدند؛ هنرمندی که، پس از عوض‌کردن پنج شغل، سرانجام پیشۀ موردنظرش را کشف کرد و جهان را تغییر داد؛ مخترعی که بر فلسفۀ خودساختۀ ضدتخصصی‌شدنش ایستادگی کرد و شرکت کوچکی را که در قرن نوزدهم تأسیس شده بود به یکی از مشهورترین نام‌های حال‌حاضر در دنیا تبدیل کرد. 🔹 چالشی که همۀ ما با آن روبه‌رو هستیم این است که، در دنیایی که به‌طور فزاینده افراد را به تخصص هرچه بیشتر تشویق می‌کند و حتی آن را ضروری می‌داند، چگونه می‌توان از مزایای وسعت، تجربیات متنوع، تفکر بین‌رشته‌ای و تمرکز دیرهنگام حمایت کرد. 🔹 بدون شک درست است که در برخی حوزه‌ها، به‌دلیل پیچیدگی زیاد، به وجود افرادی نیاز است که هدفمندیِ زودهنگام و مشخص را داشته باشند، اما ازآنجاکه فناوریْ جهان را در شبکۀ وسیعی از سیستم‌های به‌هم‌پیوسته تنیده است که در آن هر فرد تنها بخش کوچک مربوط به خود را می‌بیند، به افرادی نیاز داریم که شروعی گسترده دارند و، در مسیر پیشرفت، با آغوش باز پذیرای تجربه‌ها و دیدگاه‌های متنوع‌اند: افرادی با وسعت زیاد. 🔺 «وسعت یا عمق؟» کتاب این هفتۀ ترجمان است. در این هفته می‌توانید این کتاب را با ۳۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید. 🔗 لینک خرید: https://B2n.ir/dy6144 🔸وسعت یا عمق؟ چرا در جهانی تخصص‌گرا از شاخه‌ای به شاخه‌ای پریدن بهتر است؟ ✍🏻 نوشتۀ دیوید اپستین ✍🏻 ترجمۀ عرفانه محبی جهرمی 📚 ۲۹۲ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با ۳۰ درصد تخفیف: ۲۵۷٫۶۰۰ تومان @tarjomaanweb
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
@tarjomaanweb 👇🏻
نمایش همه...
🔹 حوا، در سال ۱۹۹۳ که هفده سالش بود، خطاب به رئیس‌جمهور نوشت «جناب آقای کلینتون! می‌دانم اوضاع مالی کشورمان خوب نیست، ولی لطفاً بودجهٔ سلامت روان را کم نکنید. من پنج سالِ عمرم را در بیمارستان‌ها درگیر اختلالِ بی‌اشتهایی بودم، ولی از هر مرکزی که بیرون آمدم پشت سرم ویران شد». 🔹 در دهۀ نود، جان انگلر، فرماندار میشیگان، که از نظر اقتصادی محافظه‌کار بود و دولت را مسئول تأمین سلامت روانی جامعه نمی‌دانست، فوراً دستور تعطیلی ده بیمارستان روانی را صادر کرد. حوا از مرکز هاثورن، که تنها بیمارستان روانی اطفالِ ایالت بود و همان اواخر پانزده کارمندش را اخراج کرده بود، به رئیس‌جمهور نامه نوشت: «این کارمندان که صبح تا شب با ما کار می‌کنند کسانی هستند که آموخته‌ایم به‌شان اعتماد کنیم. تنها افرادی در زندگی‌مان که توانسته‌ایم به آن‌ها تکیه کنیم و مطمئن باشیم همیشه کنارمان هستند». 🔹 پدرش بعدها به من گفت «کودکانی که بیماری‌های روانی جدی دارند تا وقتی کوچک و بانمک و دوست‌داشتنی هستند تحمل می‌شوند، ولی آن دوران که گذشت موجب اضطراب و رنج بی‌اندازهٔ اطرافیان می‌شوند. و بعد این بچه‌ها در یک لحظهٔ شگفت‌انگیز که فکر نمی‌کنم بشود درست تعریفش کرد، عوض آنکه همدردی دیگران را برانگیزند، به موجوداتی غیرطبیعی و آزارنده تبدیل می‌شوند». 🔺 آنچه خواندید بخشی از متن کتاب «بیگانه با خود» بود. کتاب «بیگانه با خود» را می‌توانید از سراسر کتاب‌فروشی‌های کشور تهیه کنید. 🔺همچنین برای مطالعۀ بخش‌هایی از کتاب و تهیۀ آن با تخفیف می‌توانید به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید. 🔗 لینک خرید: https://B2n.ir/wf4668 🔸بیگانه با خود: ذهن‌های پریشان و داستان‌هایی که زندگی‌مان را تغییر می‌دهند ✍🏻 نوشتۀ ریچل اَویو ✍🏻 ترجمۀ عرفان قادری 📚 ۲۸۰ صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۲۷۶٫۳۰۰ تومان @tarjomaanweb
نمایش همه...