مجمع دیوانگان
前往频道在 Telegram
وبلاگ «مجمع دیوانگان» از سال ۱۳۸۶ آغاز به کار کرد و نسخه تلگرامی آن با سه نویسنده مدیریت میشود. اینجا به مسایل روز، سیاست، جامعه و هنر میپردازیم. . ارتباط با ادمین کانال: @DivaneSaraAdmin . اینستاگرام: instagram.com/divanesara_
显示更多13 613
订阅者
-1024 小时
-327 天
-13630 天
吸引订阅者
十二月 '25
十二月 '250
在0个频道中
十一月 '25
+4
在0个频道中
Get PRO
十月 '25
+12
在0个频道中
Get PRO
九月 '25
+33
在0个频道中
Get PRO
八月 '25
+44
在0个频道中
Get PRO
七月 '25
+70
在0个频道中
Get PRO
六月 '25
+29
在0个频道中
Get PRO
五月 '25
+10
在0个频道中
Get PRO
四月 '25
+9
在0个频道中
Get PRO
三月 '25
+8
在0个频道中
Get PRO
二月 '25
+6
在0个频道中
Get PRO
一月 '25
+20
在0个频道中
Get PRO
十二月 '24
+47
在0个频道中
Get PRO
十一月 '24
+20
在0个频道中
Get PRO
十月 '24
+24
在0个频道中
Get PRO
九月 '24
+31
在0个频道中
Get PRO
八月 '24
+6
在0个频道中
Get PRO
七月 '24
+105
在0个频道中
Get PRO
六月 '24
+235
在1个频道中
Get PRO
五月 '24
+13
在0个频道中
Get PRO
四月 '24
+10
在0个频道中
Get PRO
三月 '24
+61
在0个频道中
Get PRO
二月 '24
+34
在0个频道中
Get PRO
一月 '24
+25
在0个频道中
Get PRO
十二月 '23
+75
在0个频道中
Get PRO
十一月 '23
+16
在0个频道中
Get PRO
十月 '23
+9
在0个频道中
Get PRO
九月 '230
在0个频道中
Get PRO
八月 '230
在0个频道中
Get PRO
七月 '230
在0个频道中
Get PRO
六月 '230
在0个频道中
Get PRO
五月 '23
+167
在0个频道中
Get PRO
四月 '23
+53
在0个频道中
Get PRO
三月 '23
+15
在0个频道中
Get PRO
二月 '23
+1 031
在0个频道中
Get PRO
一月 '230
在0个频道中
Get PRO
十二月 '220
在0个频道中
Get PRO
十一月 '220
在0个频道中
Get PRO
十月 '22
+16
在0个频道中
Get PRO
九月 '22
+117
在0个频道中
Get PRO
八月 '22
+53
在0个频道中
Get PRO
七月 '22
+63
在0个频道中
Get PRO
六月 '22
+100
在0个频道中
Get PRO
五月 '22
+112
在0个频道中
Get PRO
四月 '22
+49
在0个频道中
Get PRO
三月 '22
+702
在0个频道中
Get PRO
二月 '22
+44
在0个频道中
Get PRO
一月 '22
+16 486
在0个频道中
| 日期 | 订阅者增长 | 提及 | 频道 | |
| 17 十二月 | 0 | |||
| 16 十二月 | 0 | |||
| 15 十二月 | 0 | |||
| 14 十二月 | 0 | |||
| 13 十二月 | 0 | |||
| 12 十二月 | 0 | |||
| 11 十二月 | 0 | |||
| 10 十二月 | 0 | |||
| 09 十二月 | 0 | |||
| 08 十二月 | 0 | |||
| 07 十二月 | 0 | |||
| 06 十二月 | 0 | |||
| 05 十二月 | 0 | |||
| 04 十二月 | 0 | |||
| 03 十二月 | 0 | |||
| 02 十二月 | 0 | |||
| 01 十二月 | 0 |
频道帖子
💢شماره دوم مجله تحلیلی تجدد منتشر شد
🔆پرونده ویژه این شماره ؛ ناسیونالیسم
🎙 گفتگوی اختصاصی تجدد با : آرمان امیری
#ایران
#شماره_دوم
#ناسیونالیسم
#مجله_تحليلي_تجدد
🆔 @tajaddod_iran
S homere 2 .pdf19.20 MB
1 555200
| 2 | ✍️ آرمان امیری @armanparian - به لطف و دعوت دوستان نشریهی تجدد، گفتگوی مفصلی داشتیم در باب انواع ناسیونالیسم و نسبت آن با دموکراسیخواهی یا اقتدارگرایی و فاشیسم.
در بخش نخست این گفتگو، تمرکز اصلی روی پیشینهی تاریخی پیدایش انواع گونههای ناسیونالیسم، چه در غرب و چه در ایران بود. بخش نخست را از اینجا میتوانید ببینید: (بخش نخست)
در ادامه، به مصادیق روز پرداخته شد. اینکه گفتمان ایرانشهری چه نسبتی با ناسیونالیسم دارد و چرا با حمایت ضمنی حکومت توانست اوج بگیرد؟ و اینکه چرا پس از سرکوب تمامی گونههای ناسیونالیسم در انقلاب ۵۷، رژیم اسلامی بار دیگر و به دنبال تهدیدهای منطقهای به برخی از انواع ناسیونالیسم پر و بال میدهد. (بخش دوم)
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
. | 2 794 |
| 3 | ✍️ «... سووشون روایت ایرانِ قربانی استعمار است. نوری… اما از مرزها عبور میکند: در آن، درد و فساد و عشق و خیانت، تجربههایی جهانیاند. انصافی با خلق شخصیتهای چندصدایی و خاکستری، ایران را بخشی از صحنهی جهان میبیند، نه حاشیهی آن. این گذار از ناسیونالیسم مقاومتمحور دههی ۱۳۴۰ به نوعی میهندوستی لیبرال و جهانشمول را نباید فقط تحولی در رماننویسی ایرانی قلمداد کرد. هر دوی این رمانها، آشکارا برآمده از نوع نگرش و جهانبینی غالب بر طبقهی متوسط ایرانی (خاستگاه نویسندگانشان) در زمانهی خود است. پس اگر نوع نگاه بازتاب یافته در سووشون، میتوانست مقدمه و بشارتدهندهای باشد برای تغییری بزرگتر در عرصهی سیاسی که یک دهه بعد از راه رسید، نوع نگرش غالب در رمان نوری نیز میتواند مختصاتی از چند و چون ایران آینده را به ما بدهد.»
متن کامل این یادداشت را در وبسایت مجلهی «حرفه هنرمند» بخوانید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
. | 3 877 |
| 4 | سواد مردم نه، انحصار شما فروپاشیده!
#A 472
✍️ آرمان امیری @armanparian - از بین تمامی پیشبینیهای آخرالزمانی که منتقد «سرمایهداری» کردهاند، جدیدترین و البته شکیلترین نمونهای که دیدم ادعای «افول سواد» در جهان است. ویژگی اغلب این پیشبینیها و هشدارها، ابطالناپذیری آنهاست. کافی است باهوشتر از یک کودک ۱۵ ساله باشید که در سخنرانی سازمان ملل ادعا میکرد «سرمایهداری» جهان را طی ۱۲ سال نابود خواهد کرد!
با این حال، هرقدر هم که ابطالناپذیری این ادعاهای جنجالی نقد و بررسی آنها را دشوار کند، همچنان میشود تلنگرهایی زد که بدانیم مغالطههای احتمالی برای رسیدن به این نتایج شگرف چه آبشخورهایی دارد.
نگارندهی مقالهی «جهان پساسواد» (در صفحهی «ترجمان» میتوانید بخوانید) ادعا میکند که «آمارها» نشان میدهد مطالعه در جهان رو به افول است. دقت کنید که در این مواقع «آمار» خیلی کلیدواژهی مهم و حیاتی حساب میشود و اصلا هم شامل «تقلیلگرایی پوزیتیویستی» نمیشود. اما این «آمارها»ی مورد ادعا دقیقا چه چیزی را روایت کردهاند و چطور کسب شدهاند؟
در بخشی از مقاله میخوانیم که در آمریکا، «خواندن به قصد لذت چهل درصد کاهش پیدا کرده است»! معلوم نیست که این داده (بر فرض صحت) چطور قرار است ادعای «افول سواد» را تقویت کند؟ اصولا برای سطح «سواد» جامعه چه اهمیتی دارد که هدف «لذت» از طریق خواندن کتاب برآورده شود یا مثلا تماشای سریال؟
اینجا کلیدواژههای دیگری وجود دارد که در عین سادگی، ما را به دالانهای ذهنی یک نگرش کلاسیک راهنمایی میکنند. در بخش دیگری از یادداشت جنس این کلیدواژهها آشکارتر میشود: «بزرگترین انقلاب تاریخ بشر در قرن هجدهم»، «انقلابِ خواندن»، «اپیدمی روزنامه خواندن» و تصاویری که همگی یادآور رنگ و بوی رمانهای کلاسیک را دارند. نوعی نوستالژی «زمان از دست رفته»، از دورانی که در آن «دانش»، درست به اندازهی «شأنیت اجتماعی»، ویژگی ممیزهی طبقات خاصی بود که امکان و فرصت تحصیلات دانشگاهی و البته هزینه کردن برای خرید کتاب و روزنامه را داشتند. عصری که ای بسا با صنعت چاپ آغاز شد و نخستین ضربهی سنگین را از اختراع «رادیو» خورد!
اگر بخواهم یک روایت نسبتا «بومی» از این گذار تاریخی را تصور کنم، مساله را به کلی با یک پرسش دیگر به میان میکشم: هویت یا شأنیت یا جایگاه اجتماعی با عنوان «روشنفکر» از چه زمانی در کشور ما پیدا شد؟
اینجا منظورم یک جدال معاصر میان نسل اول «منورالفکرها» با «روشنفکران» دهههای بعدی نیست. میخواهم تصویر را عقبتر ببرم. در اعصار میانه، مثلا قرن ۵ یا ۷ خورشیدی چرا قشری به نام روشنفکر نداشتیم؟
ادامهی این یادداشت را از اینجا بخوانید یا از گزینه instant view استفاده کنید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
. | 3 752 |
| 5 | کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
. | 2 708 |
| 6 | ریشههای ساحرهی هدایت!
#A 471
✍️ آرمان امیری @armanparian - در کتاب دستنوشتههای مجتبی مینوی، زیر سرفصلی که برای صادق هدایت باز کرده، فقط یک جمله به چشم میخورد: «عروسک پشتپرده {را} از بازی بالت کوپلیای دلیب گرفته است».
با خواندن این جمله نخستین چیزی که به ذهنم رسید این بود که «بازی بالت» باید نام یک داستان باشد از نویسندهای با عنوان «کوپلیای دلیب»؛ اما چنین داستانی و چنین داستاننویسی وجود خارجی ندارند.
برای حل معما، از هوش مصنوعی کمک گرفتم و نتیجه جالب بود. نام کامل دلیب، «لئو دلیب» است. (Léo Delibes) اما داستاننویس نیست. آهنگساز قرن ۱۹ فرانسه بوده و «کوپلیا» هم نام یکی از شاهکارهای ماندگار او برای باله یا همان بالت «کوپلیا» ساخته است. بالهای که بر اساس داستان «مرد شنی» از «ارنست هوفمان» ساخته شده است. خلاصهی داستان این باله ادعای مینوی را کاملا تایید میکند:
در داستان هوفمان، عروسکساز دیوانهای به نام کوپل عروسکی مکانیکی به نام کُپِلیا میسازد که از دور مانند یک دختر واقعی به نظر میرسد. فرانتس، یک جوان عاشق، فریب میخورد و عاشق عروسک میشود، در حالی که نامزد واقعیاش به این رابطه حسادت میکند. این داستان را هوفمان سال ۱۸۷۰ نوشته. یعنی حدودا ۱۵۵ سال پیش. برای آن زمان تصور خلق چنین عروسکی بسیار پیشرو و حتی نبوغآمیز بوده است؛ اما احتمالا نویسنده نمیدانسته که سالها بعد روزگار همین «هوش مصنوعی» از راه میرسد که من برای پیدا کردن داستانش از آن استفاده میکنم و در عین حال به کاربران اجازه میدهد تا تصاویر و ای بسا رباتهایی به همین اندازه فریبنده خلق کنند. به هر حال، خلاصهی داستان هوفمان، با داستان «عروسک پشت پرده» کاملا تطبیق میکند. فقط تکلیف واژهی «بازی» در نوشتهی مینوی کمی مبهم مانده است.
تنها چیزی که به ذهن من میرسد این است که مینوی، (درست مثل هدایت) عادت داشته در مواردی از واژگان و حتی رسمالخط لاتین در نوشتههایش استفاده کند. یعنی بعید نیست دستنویس او به این شکل بوده که «هدایت عروسک پشت پرده را از play/pièce ballet Coppélia de Delibes گرفته است». اما ویراستارانی که مجموعه دستنوشتههای او را برای انتشار آماده کردهاند احتمالاً ‘play’ را که اینجا به معنای ‘نمایش’ یا ‘اجرا’ی باله است، بهاشتباه ‘بازی’ ترجمه کردهاند.
خلاصهی امر اینکه این اشتباه ساده باعث شد من یک جستجوی مفصلی بکنم و به نسخهای از اجرای درخشان این باله هم در یوتیوب برسم. و البته احتمالا بدانید که داوود میرباقری هم با الهام از داستان «عروسک پشتپرده»ی هدایت، فیلم «ساحره» (با بازی ویشکا آسایش) را ساخته است؛ اما نمیدانم میرباقری از اصل و ریشهی داستان فیلمش (یعنی داستان هوفمان و بالهی دلیب) خبر داشته یا نه؟ تا جایی که من فهمیدم، میرباقری، در شناسنامهی فیلم خودش حتی به اقتباس از داستان صادق هدایت هم اشاره نکرده است. دیگر منتقدان هم فیلم را نهایتا تا همان داستان هدایت ریشهیابی کردهاند و من ندیدم هیچ کدام به داستان مرد شنی هوفمان اشارهای کنند. آن هم در شرایطی که دستکم بالهی کوپلیا از زمان خلق خودش تا امروز بارها و بارها به روی صحنه رفته است که نمونهای از یک اجرای آن را در کلیپ پیوست میتوانید ببینید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
. | 3 843 |
| 7 | کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
. | 2 348 |
| 8 | شاعر بازاری و مطرب درباری
#A 470
✍️ آرمان امیری @armanparian - یکی از شیوههای ظریف اما رایج برای پژوهش در آرا و افکار فردوسی، مقایسهی شاهنامهی او، با روایتهایی است که منابع دیگر از داستانها و افسانههای مشابه ثبت کردهاند. میدانیم که فردوسی نیز به مانند بسیاری از همعصران خود به منابع مشخصی دسترسی داشته و در اغلب موارد، داستانهای این منابع را صرفا با هنر ناب قصهگویی خود روایت کرده است. پس هرکجا بتوانیم اختلافی بین روایت فردوسی، با منابعی که احتمالا در دسترس داشته پیدا کنیم، میتوانیم حدس بزنیم که کجاها و با چه انگیزهای تلاش کرده نظرات خودش را وارد داستانها کند. نمونهای درخشان و تأملبرانگیز از این دخل و تصرفها را میتوان در داستان کاوهی آهنگر دید.
در روایت بسیار آشنایی که ما از فردوسی سراغ داریم، کاوه، دقیقا همان زمانی وارد دربار ضحاک میشود که ضحاک و اطرافیانش مشغول امضای یک طومار بلند بالا در ستایش اعمال و رفتار ضحاک هستند. به روایت فردوسی، پس از آنکه ضحاک دستور آزاد کردن فرزند کاوه را میدهد، طومار را هم به او عرضه میکنند تا کاوه نیز در ازای این لطف ملوکانه، محضر ضحاکی را امضا کند. همینجاست که آن ابیات شکوهمند و تکاندهنده را در فوران خشم کاوه میخوانیم:
خروشید کای پای مردان دیو
بریده دل از ترس گیهان خدیو
همه سوی دوزخ نهادید روی
سپردید دلها به گفتار اوی
نباشم بدین محضر اندر گوا
نه هرگز براندیشم از پادشا
خروشید و برجست لرزان ز جای
بدرید و بسپرد محضر به پای
داستان ضحاک و فریدون، از کهنترین و آشناترین داستانهای اساطیری ایرانی است که در متون پهلوی مانند بندهشن و دینکرد هم رد پایش را میتوان دید. همچنین تاریخ طبری نیز به نقل از منابعی که نمیدانیم (اما احتمالا با منابع فردوسی مشابه بوده) این داستان را نقل کرده است. و از همه مهمتر، کتاب «غرر السیر» یا همان شاهنامه ثعالبی که دقیقا همزمان با شاهنامهی فردوسی و آن هم به دستور دربار غزنویان نوشته شده. اما نکتهی جالب در تمامی این منابع این است که هیچ یک از آنها کوچکترین اشارهای به موضوع نوشتن «محضر» از جانب ضحاک و پاره کردن آن توسط کاوه نمیکنند!
این اختلاف که در ظاهر امر چندان هم بزرگ نیست، مورد توجه ویژهی «فرجالله میرزایی» قرار گرفت. او در کتاب «حماسهی داد» و مقالهای که به داستان قیام کاوه اختصاص داد، شباهت ویژهای بین داستان محضرنویسی ضحاک، با یک اتفاق معاصر در زمان خود فردوسی تشخیص داده و مینویسد:
«القادر بالله در ۳۸۱ ه.ق.، همزمان با آغاز سلطنت محمود به خلافت نشست؛ سرکوب همهی مخالفان عباسی و به ویژه شیعیان هوادار فاطمی را وجههی همت خود قرار داد و به حکم او بسیاری از آنان را کشتند. القادر بالله برای اینکه زمینهی مساعدتری علیه هواداران فاطمیها فراهم آورد و برای اینکه برچسب و اتهام عامی بسازد که هر مخالفی را با این برچسب زیر فشار گذارد، در سال ۴۰۱ ه.ق دستور داد محضری نوشتند حاکی از اینکه فاطمیان ملحد و مجوس و کافرند ... داستان این محضر در آن زمان در سرتاسر کشورهای اسلامی پخش شد و بدون تردید به گوش فردوسی هم رسید. او نه تنها خبر محضر را شنید، بلکه شاهد اثر آن نیز بود زیرا محمود غزنوی نیز از این زمان به دنبال حکم و فتوای خلیفه و محضر او بر شدت خشونت خود افزود و شیعیان و هواداران فاطمی را بیش از پیش تحت فشار گذاشت و ترور را تا حد غیرقابل تحملی بالا برد».
رواج «قرمطیکشی» در زمانهی محمود و به تحریک خلیفه را «ابوالفضل بیهقی» نیز به شیوهی خودش به ثبت رسانده است.
ادامهی این یادداشت را از اینجا بخوانید یا از گزینه instant view استفاده کنید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
. | 3 615 |
| 9 | یادداشت: شاعر بازاری و مطرب درباری
#A 470
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
. | 2 662 |
| 10 | #A 470
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
. | 2 145 |
